بسم الله الرحمن الرحیم
تو وقتی از کوه بالا می روی و در قلّه قرار می گیری ؛ از آن بالا که به پائین نگاه می کنی ؛
چقدر اشیائی که تا امروز در چشم تو بزرگ جلوه می نمودند را ناچیز و کوچک می بینی .
شناخت و نگاه و بینش تو نسبت به زمین به گونه ای دیگر می شود و
و تو زمین و زمینیان را جور دیگر می بینی ؛لذا بینشی که تو در هنگام بالا رفتن داشتی ؛ بازمانی که داری برمی
گردی ؛ دو گونه است . بینش و نگاه تو که از بالا ، پائین را می بینی با کسی که در پایین کوه ایستاده و از پایین
؛ بالا را نگاه می کند بسیار متفاوت است . این بینش و دیدگاهی که در تو نمودار شده را هرگز نمی توانی به
کسی منتقل کنی ؛ بلکه اگر کسی می خواهد به چنین بینشی برسد ؛ لابد است به خودش زحمت بدهد و از
کوه بالا رود و خودش به عینه از قله و از بالا نگاه کند تا به این دیدگاه برسد ؛ چون این دیدن قابل تزریق نیست .
روح تو زمانی قد می کشد و بالا می رود که تو با زحمت (با مجاهده ی علمی و عملی ) تا قلّه ی وجودت بالا
روی و و از بالای وجودت به هستی نگاه کنی ؛ اینجاست که تو واقعیت حقایق را با چشم دل می بینی . این
دیدگاه و بینش قابل تزریق نیست ؛ بلکه وقتی گناه از تو کنار رفت ؛وجود تو از تاریکی به نور می رسد و در این
روشنایی روح تو قد می کشد و بالا می رود و می بینی دنیا و آنچه در آن است؛
چقدر کوچک و حقیر است که تو تا این زمان برای رسیدن به آنها خود را (خود عالی را ) کشته ای !!
یعنی به تدریج خودکشی کرده ای ! پس قدم اول برای قد کشیدن روح ؛ ترک گناه است .
تو اگر نمی توانی به قلّه ی وجودت برسی ؛ حداقل بر بلندای قله ای بایست و
کوچکی و ناچیزی آنچه امروز به چشمت بزرگ می آید را ببین .
نظرات شما عزیزان:
برچسبها:


















