بسم الله الرحمن الرحیم
وقتی تو موتور شخصی خودت را در جایی که نباید پارک می کنی و به آن قفل می زنی ؛ پلیس هم می آید و قفلی بزرگتر از قفل تو به موتورت می زند و می رود .
وقتی تو سرمایه ی وجودت را در جایی که نباید می ریزی و بر آن قفل ماهیت می زنی . یعنی به غلط ، ماهیت را انتخاب می کنی و با گناه پی در پی قدم به ضلالت اولیه می گذاری و بر وجود خودت قفل می زنی ؛ خدا هم قفلی بزرگتر به وجود تو می زند و ضلالت ثانویه هم شامل حال تو می شود یعنی راه را بیشتر گم می کنی .
برای باز کردن قفل اول ( که خودت به موتور زدی ) اول باید پلیس قفلی را که بر قفل تو زده باز کند تا تو بتوانی قفل اولیه ی خودت را باز کنی . پلیس هم در صورتی می آید که تو علاوه برپشیمانی از کارت ،
جریمه ی مورد نظر را هم بپردازی .کسی که با مخالفت امر خدا ، ماهیت را انتخاب کرده و دائم دور گناه و خواسته های نفسش می پلکد و قفل ضلالت را بر وجودش زده ؛ برای باز کردن آن ، باید اول خدا به او برگشت
کند . یعنی اول باید خدا قفل بزرگتر را که به او زده (ضلالت ثانویه ) را از او بردارد تا بعد او بتواند به خدا برگردد و قفل وجودش را باز کند.حال من چگونه می توانم رضایت خدای مهربان را جلب کنم تا قفل ضلالت را از من بردارد ؟
با پشیمان شدن از کارهای گذشته ام . یعنی وقتی خدای متعال پشیمانی قلبی مرا ببیند که با تضرع و زاری می خواهم به سوی او برگردم ؛ و می خواهم آنچه از واجبات از من فوت شده را جبران کنم و حقوق دیگران را که
بر گردن دارم را بپردازم . اینجا خدای مهربان به من بازگشت می کند . وقتی قفل خدا از روی قلب من برداشته شد ؛ آن وقت من می توانم قفلی که خود بر خود زده ام را بردارم و به درگاهش توبه کنم و به سوی او بازگشت کنم .
برچسبها:


















