پیرمرد بعد از اینکه آدمک چوبین را ساخت ،شرایط علم آموزی را برایش فراهم کرد و برای خریداری کتاب ، مقداری پول به او داد و فرشته ای مهربان را در کنارش قرار داد؛تا در راه مدرسه کسی او را از علم و دانش باز ندارد و منحرف نشود .اما در بیرون از خانه، از یک طرف جاذبه ها و بازی ها و ... ونمایش های خیمه شب بازی او را از علم باز می داشت و از طرفی (روباه مکار و گربه نره ) که همیشه درصدد گمراه کردن او بودند ، دائم در گوش او می خواندند که برای زیادی مالش ، پولهایش را چال کند و به این ترتیب سرمایه ای که او باید در راه علم وکتاب و ... خرج کند را با زیرکی از او ربودند و او را با رؤیاها و خیالهای واهی در کنار چاله های خالی از سکه رها کردند . پینوکیو بعد از اینکه سرمایه اش را از دست داد ،پشیمان شد و خواست این ضررش را جبران کند .
خداوند مهربان بعد از خلقت انسان ،تمام سرمایه ی حیات را (بالقوه ) در وجود انسان ریخت و برای اینکه این داشته ها و سرمایه را که در وجود او بالقوه گذاشته را به فعلیت برساند و راه به آسمان وجودش بیابد ؛به فرشتگان فرمان داد برای یاری او سجده کنند . لذا همه ی فرشتگان اطاعت کردند و این سجده به آن معنا است که در زمین برای رسیدن به آسمان وجودش راه را براو باز کنند و به او کمک کنند . اما در این میان شیطان نافرمانی کرد و اطاعت نکرد .
"و اذقلنا للملائکهاسجدوا لادم فسجدوا الّا ابلیس ابی واستکبر و کان من الکافرین"
"وآنگاه که به فرشتگان گفتیم : برای آدم سجده کنید، همه سجده کردند، جز ابلیس که ابا کرد و برتری جست و از کافران گردید"
این سجده نکردن شیطان به این معناست ؛ که در زمین راه بندگی را بر انسان می بندد و راه های انحرافی را بر او باز می کند تا نتواند به آسمان وجودش دست پیدا کند . لذا دائم در این او را مسیر مشغول جاذبه ها و ....لهو و لعب ( نمایش ها و پارتی های خیمه شب بازی) مشغول می کند و او را وسوسه می کند و در گوش او می خواند که سرمایه ی وجودش را در خاک دنیا دفن کند و داشته های انسان را به نام کیف و خوش گذرانی های کاذب با زیرکی از چنگ او در می آورد و انسان جاهل را غرق در رؤیاهای واهی و خیالی در کنار سرمایه های چال شده اش رها می کند و .... ( ادامه اش در قسمت دوم ....)
نظرات شما عزیزان:
برچسبها:


















