فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز

لطفا از تمام مطالب دیدن فرمایید.

بسم الله الرحمن الرحیم

گندم بعد از فشار کشیدنها و آرد شدن و در تنور رفتن و پختن و نان شدن ، تازه قرب پیدا می کند که به معده ی انسان رود و با خون او یکی شود و این اولین قدم اوست تا بقیه ی راه را به همراه انسان سیر کند و برود .

انسان بعد از وارد شدن در شریعت و طریقت و بعد از کلی فشار کشیدنها و تحمل سختی ها ، به اسماء الهی متخلق می شود و تازه قرب پیدا می کند که با امامش معیت پیدا کند و با امامش همراه شود و حرکت کند و تازه این اولین قدم اوست برای بالا رفتن و صعود به عوالم وجود ! 

نان بعد از پخته شدن اگر خورده نشود ؛ کم کم بیات می شود و کپک می زند و هیچ انسانی دوست ندارد ؛ نان کپک زده را بخورد .

انسان بعد از ظهور دادن اسماء الهی اگر خود را صاحب کرامات و خیرات ببیند و به خود مغرور شود و یادش برود که او غنی مطلق است و این فقیر محض ! و خود را غنی ببیند و به مشیّت خدا و  آنچه خدا برای او مقدر کرده راضی نشود و با امامش معیت پیدا نکند ؛ تمام تلاشهایش هباء منثورا می شود و به هدر می رود ؛ هرچند که صاحب کرامات و مستحبات و مستجاب الدعوه و... هم باشد ،

 اما به نان کپک زده ای می ماند که هر چند روی آن را با خامه و ژله و ....  تزئین کنند با خوردن اولین لقمه می توان فهمید چقدر بد بو و متعفن است .

 


برچسب‌ها:

تاريخ : یک شنبه 31 فروردين 1393برچسب:غنی مطلق , فقر , بیات , نان کپک زده , , | 11:57 | نویسنده : ایرانمنش |

بسم الله الرحمن الرحیم

یکی پرسید : این فنج ها ی در قفس چه هدفی از زندگی دارند ؟ از صبح تا شب فقط آب و دانه می خورند و در این قفس تنگ از این گوشه به آن گوشه می پرند و فردا باز دوباره همین آب و دانه ی تکراری را می خورند و.. واقعا به چه هدفی زنده اند و زندگی می کنند ؟ !

متأسفانه عده ای از ما انسانها درست مانند این فنج ها ، بی هدف صبح را به شب می رسانیم و فردا باز چشم باز می کنیم و در فکر همین آب و دانه ی دنیای خود هستیم و قدمی هم بالاتر از این قفس بر نمی داریم و از لانه ی خود دور نمی شویم . تنها فرق ما با فنج ها در این است که قفس ما آدم ها خیلی بزرگتر از فنج هاست و آب و دانه مان هم متنوع تر است ؛ تازه فنج بی ادعاست و به زیبا بودن قفسش نمی نازد ؛ اما ما به ویلایمان می نازیم  و بزرگی قفسمان را توی سر این و آن می زنیم و به آن مغروریم . در حالی که این وسعت زمین و این همه آب و دانه های رنگین و متنوع در چشم اهل معنا و اهل دل ، اصلا عددی نیست و بسیار کوچک به نظر می آید . فنج اگر شب تا صبح در قفس است و بدون هدف عمرش را می گذراند ؛ عیب نیست چون او که عقل ندارد ؛ اما من و شما که اشرف مخلوقات و صاحب عقل و اندیشه هستیم و خداوند ما را بی هدف خلق نکرده ؛ اگر بی هدف صبح را به شب برسانیم ؛ و دلمان را به این چند روزه ی دنیا خوش کنیم ؛ برایمان عیب است و ....مصیبتی بالاتر از این نیست که به این قفس بودنمان راضی و مغرورشده ایم ! 

 


برچسب‌ها:

تاريخ : یک شنبه 31 فروردين 1393برچسب: قفس , لانه , خانه , ویلا , هدف , عیب , عقل , بی عقلی , , | 8:59 | نویسنده : ایرانمنش |

بسم الله الرحمن الرحیم

وقتی تو در خیالت و در ذهن جزئی خود چیزی را می پرورانی که آن برای تو مکروه و ناپسند جلوه می کند ؛ وقتی در عالم خارج با آن رو به رو می شوی ، از آن اکراه داری و می خواهی از آن فرار کنی و بودن آن در کنا ر تو ، تو را می رنجاند . چرا ؟ چون خیالت آن را برای تو مکروه جلوه داده و تو آن را باور کردی ؛ لذا تو آن را زشت می بینی و هر چقدر هم که او زیبا باشد ، چون تو با عینک بد بینی به آن نگاه می کنی ؛ صفات او را معکوس و بد می بینی . او خیرخواه است ؛ اما تو او را شرّ می بینی ، او زیباست ، تو او را زشت می بینی ، او می خواهد به تو نزدیک شود و خیری را به تو برساند ؛ اما تو که در درونت از او کینه داری با بدبینی از او فرار می کنی و اگر هم او به تو خیری برساند ؛ تو آن خیر را به دیده ی بد می نگری و در خیالت تصور می کنی او می خواهد به تو آسیب برساند با او دشمنی می ورزی و از او متنفر می شوی و این تنفر رفته رفته شدت پیدا می کند ؛ تا جایی که با کوچکترین تلنگری از طرف او ( هر چند هم که حق با او باشد ) مثل اسپند از جا می جهی و می خواهی او را آتش بزنی . یعنی این تنفر درونی تو ، عاقبت در جایی به عیان خودش را نشان می دهد و طرف ناباورانه ، به عینه مشاهده می کند که تو تا چه اندازه در دل از او کینه داشتی و او بی خبر از همه جا دوستدار و خیرخواه حقیقی تو بود و.... 


برچسب‌ها:

تاريخ : شنبه 30 فروردين 1393برچسب:کینه , بدبینی در انسان , خیرخواه , تنفر , دشمنی , زشت , , | 12:30 | نویسنده : ایرانمنش |

بسم الله الرحمن الرحیم

آب وقتی به نقطه ی جوش رسید ؛ می توان با آن یک چای خوش طعم را دم دهیم ، اما اگر آب به نقطه ی جوش نرسد و با آن چای را دم دهیم ؛ یک چای بسیار بد بو و بی مزه خواهیم داشت . توحید ولایی آبی است که به نقطه ی جوش رسیده و تو و اسماء درون تو را می پزد . همان گونه که با هر آبی نمی توان غذا را پخت و آب باید طیّب و طاهر و گوارا باشد . آبی هم که اسماء دورن تو را می پزد ؛ باید ولایی و همراه با بلا باشد تا تو را به پختگی و نزج برساند و غیر از مسیر توحید ولایی هیچ سالکی نمی تواند به این پختگی و صیرورت و شدن و گردیدن برسد .  


برچسب‌ها:

تاريخ : جمعه 29 فروردين 1393برچسب:صیرورت , گردیدن , آب طیب , نقطه ی جوش , ولایت , توحید ولایی , | 8:22 | نویسنده : ایرانمنش |

بسم الله الرحمن الرحیم

عشق داشتن به عالم پایین و تپیدن دل برای این است

که تو از این تپیدن دل ،آن عشق بالا را بجویی و ...

اگر تو با شکست در یک عشق ، از آن عشق مجازی عبور کنی ؛ روح تو می یابد که عشق بالاتر ی هست و تو باید به آن برسی . 

دل تو  همیشه برای رسیدن به آن عشق بالا همچنان می تپد ؛ اما تو با وصل شدن به عشق های مجاز ، آن تپیدن را از تپش انداختی

و دل ،  دیگر برای عشق بالا شوری ندارد و در همین عشق پایین مانده و زندانی شده و به آن هم قانع است ؛ چون تصوری از عشق بالا ندارد و 

اصراری هم ندارد که به آن برسد ؛ لذا در همین می ماند و از شیرینی و لذتی که در عشق واقعی هست تا ابد می ماند .

  


برچسب‌ها:

تاريخ : سه شنبه 26 فروردين 1393برچسب:عشق , عشق واقعی , عبور از عشق , آرامش واقعی ,, | 8:58 | نویسنده : ایرانمنش |

بسم الله الرحمن الرحیم

گناه کردن آسان است ؛ چون در سرازیری رفتن آسان تر است تا از بلندی بالا رفتن .

با گناه ، بر زمین وجودت نزول و سقوط می کنی و با خواری تا اسفل السافلین پایین می آیی .

اما با ترک گناه ، بر قله و بلندای وجودت قدم می گذاری و فرشتگان با عزت تو را همراهی می کنند و بالا می برند .

 


برچسب‌ها:

تاريخ : سه شنبه 26 فروردين 1393برچسب:سقوط , قدم به بهشت , ترک گناه , گناه کردن آسان است ,, | 8:21 | نویسنده : ایرانمنش |

بسم الله الرحمن الرحیم

زمانی که تو به آشپزخانه می روی و در حال پخت غذا هستی؛ باید دائم مراقب غذایت باشی تا نسوزد . یعنی غذا تا زمانی که خوب پخته نشده ؛ احتیاج به مراقبت کامل دارد ، اما رمانی که پخته شد دیگر مراقبت نمی خواهد . انسان تا زمانی که در مسیر سلوک حرکت می کند تا به انسانیت برسد ؛ تا زمانی که هنوز انسان نشده ؛ باید دائم مراقب افعال و حرکات خود باشد . اما زمانی که به مقصد رسید و پخته شد ؛ دیگر احتیاج به مراقبت ندارد چون به امام نور رسیده و بقیه ی راه را با امام همراه می شود و امام او را می برد .

 در ادامه مطلب با ما همراه باشید.... 


برچسب‌ها:

ادامه مطلب
تاريخ : دو شنبه 25 فروردين 1393برچسب:سوختن , غذا , پخت, پز , غفلت , مشام تیز ,, | 9:8 | نویسنده : ایرانمنش |

بسم الله الرحمن الرحیم

براستی که مرد هرگاه بمیرد ، مردم گویند : چه بر جای گذاشته ؟ و فرشتگان گویند : چه پیش فرستاده است ؟...

(رهنمودهای امام علی علیه السلام به من )

 


برچسب‌ها:

تاريخ : دو شنبه 25 فروردين 1393برچسب:حدیث , روایت , امام علی (ع ) ,, | 7:46 | نویسنده : ایرانمنش |

بسم الله الرحمن الرحیم

علامت اینکه الان روز است و شب نیست ؛ این است که خورشید در آسمان است و هوا روشن است ، هرچند که تو در اتاق تاریکی بسر می بری که پرده ها ی ضخیم دارد و تو وجود خورشید را انکار کنی ؛ اما تابش خورشید هست و هوا همچنان روشن است ؛ اما چون تو این نور و روشنایی را نمی بینی ؛ می گویی خورشید نیست .

خورشید زمان ، خورشید عصر ، امام عصر ( عجل الله تعالی فرجه الشریف )دائم و علی الاتصال بر وجود تو می تابد و بر تو نظر دارد و به تو فیض می رساند ؛ هرجند که تو پرده های ضخیم گناه را بر پنجره ی خانه ی قلبت بکشی و تابش و نور خورشید زمان را (امام عصر علیه السلام ) را حس نکنی و وجود او را انکار کنی ؛ اما او حاضرو ناظر بر توست و همچنان بر وجود تو می تابد .......... 

بله خورشید حاضرست اما نابینا چون نمی بیند ؛ تصور می کند که خورشید غایب است . اگر امروز امام (عج ) از من غایب است ؛ چون من در غیب وجودم غایبم و در نتیجه حضور امام (عج ) را ادراک و حس نمی کنم .


برچسب‌ها:

تاريخ : یک شنبه 24 فروردين 1393برچسب:امام حاضر (عج) , غیب , خانه ی دل , خورشید , نور , تابش , , | 10:18 | نویسنده : ایرانمنش |

بسم الله الرحمن الرحیم

وقتی چشم تو بینایی اش کم می شود؛ اشیاء و آدم ها را از فاصله ی دور واضح و روشن نمی بینی ؛ لذا اگر دوستان صمیمی ات از این فاصله تو را نگاه کنند و سلام دهند ، تو به سلام و نگاه آنها توجهی نداری .اما وقتی به تو نزدیک می شوند و در مقابل تو قرار می گیرند ، از اینکه آنها را نشناختی و جواب سلام آنها را ندادی ؛ شرمنده می شوی .

من به دلیل اینکه سالها چشم دلم بر اثر گناهان پی در پی کور شده و بینا نیست ؛ ولی نعمت خود را که لحظه لحظه مرا می نگرد و به من سلام می کند را نه می بینم و نه سلام او را می شنوم ؛ چون چشم و گوش دلم باز نیست ، پس نه حقیقت را ادراک می کنم و می بینم و نه شعورم می رسد که سلام او را باید جواب دهم .   

حال اگر من معرفتم را نسبت به حضرت بالا ببرم ؛به هر اندازه که این معرفت در من بالا می رود ؛من قدم به قدم به او نزدیک و نزدیک تر می شوم ؛ تا اینکه حقیقت او را خیلی روشن در مقابل خودم می بینم و از اینکه تا این زمان از او فقط یک شبه می دیدم و او را دور می انگاشتم ؛ شرمنده می شوم که او سالهاست حاضر و ناظر کارهای من بوده و هست و به من نظر داشته و من همیشه از او غایب بودم و تصور می کردم او مرا فراموش کرده . 


برچسب‌ها:

تاريخ : شنبه 23 فروردين 1393برچسب:معرفت , شناخت امام (ع ) ,او ناظر است , بینایی دل , سلا , جواب سلام ,, | 9:47 | نویسنده : ایرانمنش |

بسم الله الرحمن الرحیم

وقتی تو به آیین نامه عمل کردی و طبق مقررات آن رانندگی کردی و از چراغ قرمز هم عبور نکردی ؛ بلکه در پشت آن ایستادی و به حقوق دیگران احترام گذاشتی ؛ نه تنها از راه و مقصدت باز نمی مانی ، بلکه به سلامت به مقصد می رسی .  

 وقتی تو آیین نامه ی نماز را می خوانی و در آنجا که در نماز می گویی : " ایّاک نعبد و ایّاک نستعین " فقط به زبان نمی گویی ؛ بلکه عملا هم  در خارج از نماز فقط و فقط او را معبود خود قرار می دهی و فقط از او یاری می خواهی نه از غیر . بله این تو را به مقام مصلّین و نماز گزاران واقعی می رساند ؛ چون حقیقت نماز را در وجودت پیاده کردی ؛ پس در نماز هم عروج داری و با هر عروجی در نماز رتبه ی تو بالا می رود و کم کم  بینش تو الهی می شود و با این بینش، واقعیت و اسرار هستی را می یابی و آنچه در پشت پرده است را به عیان می بینی و در وجود فریاد می زنی : ایّاک نعبد ...

تا دیروز مردمان بر سنگ و بت و تراشیده های دست خود سجده می کردند و امروز بر مقام و مدرک و ریاست و پول و سنگ و فلزاتی چون طلا و جواهرات و شأن و شئونات خود به سجده افتاده اند و حبّ این معبودان کذایی انسانیت را از بشر گرفته و این عشق مجازی چشم دل آنها را کور کرده و آنها در نماز هم در اندیشه ی این مجاز سیر می کنند ؛ و این آنها را از سیر در ملکوت و عروج در نماز باز داشته چون نماز فقط لقلقه ی زبان آنهاست ؛ برای همین تا امروز وجودشان بارور نشده و از نماز هیچ بهره ا ی نبرده اند .

آری این معبودان کذایی بشر امروزی را تا نهایت یأس و ناامیدی به اوج افسردگی رسانده و او همچنان سردرگم دنبال راه نجاتی است ؛ غافل از اینکه این درد در خود اوست و آن شفا و رهایی هم در خود اوست ؛ فقط کافی است به یک معبود سجده کند و فقط از او یاری بخواهد و بس .


برچسب‌ها:

تاريخ : جمعه 22 فروردين 1393برچسب:سجده , مقام , معبود , پرستش , بت , , | 9:2 | نویسنده : ایرانمنش |

بسم الله الرحمن الرحیم

عاقبت بی اعتنایی به چراغ قرمز و عبور از آن ، این می شود که تصادف می کنی و علاوه بر خسارت جانی و مالی از ادامه ی راه باز می مانی و متوقف می شوی و به مقصد هم نمی رسی .

وقتی تو به چراغ قرمز و  وجدانی که در حین گناه در وجود تو روشن می شود ؛ با بی اعتنایی به آن ندای اسمانی به گناه ادامه می دهی و از خط و چراغ قرمزی که خدا آن را در مسیر وجودت رو شن گذاشته و به تو خطاب می کند : بایست ! و در پشت آن گناه بمان و به آن نزدیک نشو !  اما تو دیوانه وار از آن خط قرمز عبور می کنی و خود را به گناه آلوده می کنی ؛ نتیجه اش این می شود که با شیطان اصابت و برخورد می کنی و از مسیرت منحرف و متوقف می شوی و به مقصد هم نمی رسی .

شیطان روح و جان تو را با انجام گناه زخمی می کند ؛ اما تو این درد و زخم های دست و پای جانت را حس نمی کنی؛ چون بر اثر گناهان پی در پی ، روح تو کرخ شده و حس و ادراک درد را ندارد . اما روزی می رسد که در حال احتضار ، این بیهوشی و کرخی روح از تو کنار می رود و تو هوشیار می شوی و درد را حس می کنی و با درد و ناله ی واحسرتا دنیا را وداع می کنی .  


برچسب‌ها:

تاريخ : جمعه 22 فروردين 1393برچسب:شیطان , روح , مقصد , چراغ قرمز , توقف , عبور از خط قرمز , ,, | 7:38 | نویسنده : ایرانمنش |

 

بسم الله الرحمن الرحیم

تو وقتی برای دریافت گواهی نامه رانندگی مراجعه می کنی ، اول باید در آیین نامه شرکت کنی و بعد از امتحان تئوری و قبولی در آیین نامه ، تازه باید وارد عمل شوی و آنچه یاد گرفتی را در عمل پیاده کنی و عملا آن را نشان دهی . 

در عنوان ( کمر بند ایمنی خود را ببند ) عرض شد بعد از نشستن در جایگاه راننده و بستن کمر بند ایمنی و تنظیم آینه ، باید ترمز دستی را در حالتی خاص قرار دهی و بعد با استارت زدن و روشن شدن موتور ، با دنده ی یک خیلی آرام حرکت کنی .  

سالک بعد از وارد شدن به نماز (بعد از بستن کمربند ایمنی جان ) باید آینه ی ایمان را در خود تنظیم کند . بعد با استارت زدن ( عمل به واجبات ) موتور جان و روح خود را روشن کند و با دنده ی یک ، خیلی آرام سیر و حرکت خود را به سوی آسمان وجودش آغاز کند و البته با وارد شدن و شروع واجبات نباید آنقدر سرعت گیرد که نفس خسته شود و در راه توقف کند ؛ بلکه در ابتدا باید با دنده ی یک و آرام وارد عمل شود تا نفس از روی رضایت و حال خوش نماز واجب پنج گانه را با بشّاشیت بخواند نه به اکراه ! که قران در آیه الکرسی میفرماید : " لا اکراه فی الدین " . 

وقتی ماشین حرکت کرد و سرعتش تند شد ،؛ تو باید به همراه این سرعت گرفتن  دنده را از یک ، به دنده ی دو - سه ،  بالا ببری . 

وقتی در راه سلوک به واجبات عمل کردی ؛ کم کم سرعت تو بالا می رود آن وقت بر اساس طلب قلبت باید با دنده ی بالاتری حرکت کنی و قلب از تو مستحبات را می طلبد و وجودت علاقمند می شود که بعد از نماز بیشتر  سر سجاده بنشیند و تعقیبات نماز را هم بخواند و......

این حرکت و رانندگی در زمین با جسم صورت می گیرد و آن سیر و رانندگی در آسمان  ، سیر و پرواز در وجود است که با روح و جان تو  صورت می گیرد .

پس تا رسیدن به مقصد، همچنان در آسمان وجودت سیر کن و اوج بگیر و بالا برو تا به فردوس و رضوان الهی  و مقصد نهایی برسی ؛ " انشاءالله "


برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 21 فروردين 1393برچسب:رانندگی , لا اکراه , دین , زمین , جسم , روح , سرعت ,, | 14:47 | نویسنده : ایرانمنش |

بسم الله الرحمن الرحیم

1-  برای رانندگی کردن در ابتدا باید کمر بند ایمنی خود را ببندی که اگر در راه به چاله ای برخورد کردی یا در اثر اصابت به جایی ؛ پرت شدی ، این تو را نگه می دارد و آسیبی نمی بینی .  

در ابتدای راه سلوک ، سالک باید کمربند نماز را بر خود ببندد که اگر در مسیر راه خواست به چاله ی گناهی پایش بلغزد ؛ چون نماز " تنهی عن الفحشاء " است ؛ او را در برابر آن گناه حفظ می کند و نگه می دارد . 

2-  بعد باید آینه را جوری تنظیم کنی تا آمد و شد دیگران را از پشت سرت ببینی ؛ و با آنها برخورد نکنی و از راهت متوقّف نشوی  .

تو باید آینه ی ایمان را جوری در خود تنظیم کنی که بینش و دیدگاه تو توحیدی شود و از افق و زاویه ای برتر، آنچه تا کنون پشت سر گذاشته ای را ببینی و در سیر و حرکت در مسیر آسمان و خانه ی خضرای وجودت ، اگر به رانندگان و سالکان ناشی برخورد کردی ، آنها تو را از راهت باز ندارند و متوقّف نشوی .

3- این رانندگی همچنان ادامه دارد .............

)


برچسب‌ها:

تاريخ : چهار شنبه 20 فروردين 1393برچسب: راننده , رانندگی , مقررات , سالک , آسمان , | 11:22 | نویسنده : ایرانمنش |

بسم الله الرحمن الرحیم

حیوان به علت نداشتن عقل ، نه می فهمد و نه تشخیص خوب و بد را می دهد . اگر تو دائم با حیوانی مثل گوسفند یا سگ در یک جا منزل داشته باشی ؛هر آن ممکن است براثر نداشتن عقل به تو آسیب برساند یا منزل را کثیف کند و تو را به زحمت بیندازد . یک گوسفند فقط سرش رو به پایین است و فقط غذای خودش را می بیند و می خورد . چون ساختار وجود گوسفند رو به پایین است که بالا و آسمان را نمی بیند ، لذا تصوراتش حول محور دنیا می چرخد و ابدا وجه و صورت او رو به بالا نمی چرخد .

انسانی که دائم در آخور طبیعت دست و پا می زند و فقط و فقط به فکر غذای جسم است و در حیوانیت بسر می برد و روح و اصل خلقت خود را فراموش کرده و براثر نداشتن ایمان ، عقل در او خاموش شده و چون  عقل در انسان خاموش شود ، دیگر خوب و بد زندگی را تشخیص نمی دهد و فقط به دنبال سود و زیان دنیاست .چون صورت و وجه او رو به پایین و رو به دنیا خم شده  و او  دیگر عالم بالای انسانی خود را نمی بیند . چنین انسانی اگر با تو در یک منزل زندگی کند ؛ آسیب جدّی به تو می رساند ؛ چون او بر اثر نادانی مکر و فریب شیطان را ادراک نمی کند ؛ لذا نه می تواند خود را از گزند و آفات مکر شیطان نجات دهد و نه تو را !!

 


برچسب‌ها:

تاريخ : چهار شنبه 20 فروردين 1393برچسب:همنشین , حیوان , حیوانیت , خاموشی عقل , غفلت , دنیا , آخور طبیعت ,, | 7:35 | نویسنده : ایرانمنش |

بسم الله الرحمن الرحیم

چند روزی قبل از تحویل سال به طور اتفاقی با یک مسیحی آشنا شدم که بسیار سر در گم بود و به قول خودش راهش را گم کرده بود و از مسلمانان و آداب مسلمانان سؤال می کرد . و تشنه ی یک راه آسمانی بود . تمام انسانها در ذات و فطرت تشنه ی آن راه آسمانی هستند ؛ منتها عده ای این فریاد و غوغای دلشان را کاذبانه جواب می دهند و موقتا روی آن پرده می پوشند ؛اما فطرت عده ای با این جاذبه های کاذب دنیا سیر نمی شود و همچنان تشنه اند و به دنبال یک چشمه ای هستند که زمزم از آن بجوشد و آنقدر هم بیدارند و دیده ی تیز بینی دارند که به این آسانی به دام  هر راهزن و چاهی نمی افتند و از هر چشمه ی کذایی آب طلب نمی کنند .

 او بسیار تشنه ی حقیقت بود و بی صبرانه می خواست راه حقیقی خود را بیابد . من اصراری نداشتم که او حتما مسلمان شود ؛ چون خداوند مهربان انسان را آزاد آفریده و انسان خودش باید راه خودش را انتخاب کند . به هر حال برای اینکه کمکش کرده باشم تا خودش راه درست را انتخاب کند ، در همین وبلاگ در عنوان : تو چه مسلمان باشی چه نباشی تا مطیع امر خداوند نشوی ؛ به سعادت نرسی و در چند عنوان دیگر ، مطالبی را نوشتم و تقریبا متقاعد شد و خواست که مسلمان شود . تنها ترسش این بود که آیا اگر مسلمان شود ؛ مسیح (علیه السلام) از او نمی رنجد ؟ گفتم نه تنها ناراحت نمی شود بلکه خوشحال هم میشود ؛ چون خود حضرت مسیح (ع ) وقتی حضرت مهدی (عج) تشریف آوردند ؛ با اقتدای به حضرت نماز می خوانند . خلاصه او مسلمان شد و قرانی برای خود تهیه کرد و اولین نماز ظهرش را در اولین جمعه ی سال جدید خواند ( البته با دغدغه و از روی قران ) . به بهانه های مختلف دیگر به کلیسا نرفت و دور از چشم خانواده اش به مسجد و امام زاده صالح می رفت ؛ دوستان برای او خوابهای عجیب می دیدند و خودش هم خوابهایی خوش و عرفانی می دید . حال خوب و غریبی داشت و من به چنین حالی غبطه می خوردم ؛ چون او محبوب حقیقی خود را یافته بود و از راه نرسیده ؛ داشت از مسلمانانی که فقط به نام مسلمانند ؛ سبقت می گرفت . برا ی رسیدن به حقایق ، دائم معانی قران را می خواند و  مفاتیح و رساله ای هم برای خود تهیه کرد و ناباورانه یک شبه بیشتر رساله را خواند ؛ تا ببیند ، اسلام از او چه می خواهد و او چه وظیفه ای در قبال اسلام دارد .می خواست نماز توبه  بخواند تا از عملکرد گذشته اش توبه کند و به گوشش نمی رفت که با این رو آوردن به اسلام کل گناهانش آمرزیده شده و او اینک به مانند نوزاد تازه متولد شده پاک و مطهر است  .

همچنان حال خوبی داشت تا اینکه دیروز به شماره ی تمام دوستانش ، پیامکی ارسال شد که .. .. فردا برای تشییع جنازه ی او در ..  

روحش شاد که غریبانه و دور از چشم همه به جمع مسلمانان پیوست و غریبانه در قبرستان مسیحیان دفن شد . برای شادی روحش صلوات !

اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجّل فرجهم و سهّل مخرجهم

 


برچسب‌ها:

تاريخ : سه شنبه 19 فروردين 1393برچسب: اسلام , حرام , مسیحیت ,محرمات , دین , مسلمان , هدایت , , | 7:14 | نویسنده : ایرانمنش |

بسم الله الرحمن الرحیم

یک بچه ی کوچک هم این ادراک را دارد که صرفا با گفتن آب آب هرگز سیراب نمی شود ؛ بلکه برای سیراب شدن ، آب را باید نوشید . تمام علم های امروز چه در دانشگاه چه در حوزه و چه در هر جای دیگر ، تمام مقدمه ی علمی است که خداوند می فرماید باید آن علم را بیاموزید . تمام این مقدمه ها ، ظاهر آن بطنی است که فرموده حتی اگر آن علم در چین باشد آن را طلب کنید و بیاموزید . یعنی طلب آن بطن و علم واقعی را واجب کرده که گفته اند اگر کسی در راه آن علم قدمی بردارد ؛ آن همه فضیلت دارد و اگر در راه آن علم کشته شود ؛ مقام شهید را دارد .  حال اگر کسی در مقدمه و ظاهر این علم بماند و به بطن علم نرسد و فقط با کسب مدارک خود را صاحب علم بداند ؛ این شخص فقط ورق ها را جابجا کرده ؛ یعنی فقط حامل علم است نه عامل ! شما وقتی پرتقالی پوست گرفته را به دست می گیرید و از این مکان به مکان دیگر می روید ؛ این پرتقال از شما جداست ، بله صوری و ظاهرا به دست شما و با شماست ، اما تا وقتی آن را نخوردید و با خون شما یکی نشود ؛ هرگز از آن تأثیر نمی گیرید . اما اگر پرتقال را خوردید ؛ شما صاحب ویتامین موجود در پرتقال می شوید ؛ یعنی از رنگ و روی شما پیداست که ویتامین c موجود در پرتقال ، بر پوست و رنگ و روی شما اثر کرده و خون شما ویتامین موجود را گرفته که رنگ رخسار شما را گلگون کرده . 

کسی که از علم ظاهری گذشته و بطن علم را خورده ؛ از نگرش و عملکرده های او پیداست که بطن علم را حامل و عامل است . از سنجیده عمل کردن او  و از اینکه خلا ف امر خدا عملی را انجام نمی دهد وووو  ؛ به خوبی پیداست که آن علم به درون او ریخته شده و او به بصیرت دل رسیده که سنجیده عمل می کند . چون با عمل کردن، علم به درونش منتقل شده و او اکنون صاحب بطن علم است و دائم بطن او از بطن عالم بالا تغذیه و رشد می کند و تا اعلی علّیین بالا می رود . اما کسی که سالها در کسب علم ظاهری در فلان  دانشگاه های غرب و شرق جوانی اش را به پای کسب چند مدرک کذایی تلف کرده ؛ هی تیرهای عمرش را به سایه زده ؛ و به آنچه کسب کرده عمل نکرده ؛ پس رشد هم نمی کند و قد فکر و اندیشه ی او کوتوله می ماند و او همچنان تو خالی باقی می ماند و خلأ دارد ؛ چون فقط حامل علم است و عامل نیست . 


برچسب‌ها:

تاريخ : دو شنبه 18 فروردين 1393برچسب:حامل , عامل , عمر , ویتامین c , آب , علم ظاهری , بطن علم , عملکرد ما , , | 7:57 | نویسنده : ایرانمنش |

بسم الله الرحمن الرحیم

آیا شما تا به حال به زمینی خالی قدم گذاشته اید که تازه می خواهند در آنجا ساختمانی را بنا کنند ؟شما اگر هرروز به آن زمین سر بزنید و از نزدیک ساختن خانه را تماشا کنید و زیر بنای اولیه آن را می بینید که چگونه بنّا بعد از اتمام کار ماهرانه دیواری که با سیمان سیاه بدریخت و کریه جلوه می کند را با گچ سفید می پوشاند ، بعد نقاش با آمیختن چند رنگ چنان آن را زیبا نقّاشی می کند که بعد از اتمام کار سیاهی دیوار سیمانی و اسکلت زشت اولیه آن کاملا پوشیده می شود و هرکس به آن خانه می نگرد ؛ سازنده ی خانه را تحسین می کند . حال اینجا اگر آن دیوار زشت ، محبت نقّاش و رنگهای مختلفی که به او زده شده را یادش برود و سیاهی ذات خود را که با رنگهای زیبا پوشانده شده را فراموش کند و به خود مغرور شود و فکر کند این زیبایی که نقّاش به او عنایت کرده مال خودش است و نداند که این زیبایی بر او عارض شده و ذات اصلی او همان سیاهی است که با این رنگها پوشانده شده . شما که از ابتدا شاهد بودید؛ از اینکه می بینید این دیوار آنچه را که مال خودش نیست را به خود گرفته ؛ چقدر این خودخواهی ، او را در نطر شما زشت و کریه تر نشان می دهد و وای بر احوال او اگر روزی این رنگی که بر او عارض شده ؛ بریزد و او بی رنگ و رو شود باز کیست که مجددا او را رنگ جدید و زیبا بزند ؟!

انسانی که ذات و حقیقت اولیه ی او فقر است و هیچ ندارد و فرشتگان از اول خلقت او حاضر بودند و دیدند که خداوند چگونه این ذات فقیر و بی چیز و عاجز و مسکین و نیازمند را چگونه ساخت و به عزّت رساند و بر او لباس عبودیت را پوشاند و او را متخلق به اسماء خودش کرد و ........

   در ادامه مطلب با ما همراه باشید.....


برچسب‌ها:

ادامه مطلب
تاريخ : یک شنبه 17 فروردين 1393برچسب:ذات اصلی تو , رو سیاهی ,عارضی , , | 11:37 | نویسنده : ایرانمنش |

بسم الله الرحمن الرحیم

بها و قیمت ما به اندازه ای است که ما ولایت علی (علیه السلام ) را داشته باشیم . هر قدر تو درمسیر اهل بیت ( علیهم السلام )حرکت کرده باشی ؛ همان قدر به جایگاه انسانی خودت نزدیک شدی و هر قدر تو انسان شده باشی ؛ دهان انسانی در تو باز می شود و تو می توانی از غذاهای انسانی بهره مند شوی .

لذا در آخرت وقتی می بینی که برا ی خوردن غذای انسانی دهان انسانی را نداری ، این محرومیت برایت می شود عذاب الیم .

 


برچسب‌ها:

تاريخ : شنبه 16 فروردين 1393برچسب: غذای انسانی , ولایت , علی (ع) عذاب الیم ,جایگاه انسانی , | 12:29 | نویسنده : ایرانمنش |

بسم الله الرحمن الرحیم

کسی که درونش از معقولات و حقایق خالی است ؛ این شخص خلأ دارد و می خواهد این خلأ را در بیرون از وجودش پر کند ، لذا دائم از این و آن توقع دارد که چرا تو بی معرفتی و به من سر نمی زنی ؟ چرا مکه رفتی و از من خداحافظی نکردی ؟ چرا من را دعوت نکردی؟ چرا من از مکه اومدم به دیدنم نیامدی ؟ و خلاصه از زمین و زمان انتظارات بیجا دارد ؛ چون خلأ دارد و می خواهد تنها یی اش را با بودن در کنار دیگران پر کند ، حال هرچند که دیگران هم که در اطراف او هستند ، دائم با او باشند و این خلأ را کاذبانه پر کنند ؛ اما او چون در درونش خلأ دارد و خالی است هیچگاه از آنان راضی نخواهد بود و همیشه متوقّع است .اما کسی که درونش پراز معقولات است و به هستی با دیدگاه توحیدی می نگرد ؛ هم خودش در درونش به آرامش رسیده و در درون آرام و ساکن است و هم کسی را که با او همنشین می شود را به این آرامش و پری حقیقی می رساند . چون قبلا عرض شد کسی که به نور وجودش رسید ؛ می تواند این نور را به دیگران هم منتقل کند و با همین پری حقیقی و وجودی به عالم بعدی منتقل می شود و فردا هم این امنیت و آرامش درون را خواهد داشت و با این انیس و همدم درونی خود فردا هم مأنوس است . اما کسی که امروز درونش از این معقولات خالی است و هنوز در چکه زدن دو  دو تای زندگی دنیا غرق است و سرخود را در جاذبه های فانی و تو خالی دنیا گرم کرده و  با این خلأ درونی تا پایان عمر زندگی می کند و با این پری کاذبانه هم از دنیا می رود و این خلأ و خالی بودن درون را با خود به عالم بعد هم منتقل می کند و در آن عالم هم خلأ دارد و تنهاست و این تنهایی او در آنجا وحشتناک است و فردا از این تنهایی خود در عذاب الیم است .

 


برچسب‌ها:

تاريخ : جمعه 15 فروردين 1393برچسب:خلأ درون, انیس , همدم , توقع , معقولات ,, | 10:25 | نویسنده : ایرانمنش |

بسم الله الرحمن الرحیم

اگر گفته اند که ریختن یک قطره ی اشک برای ابا عبدالله (علیه السلام ) آن همه فضیلت دارد و گناهان تو را می شوید ؛ به سبب آن شور حسینی است که تو در دل داری . یعنی به سبب آن شوریدن دل ، اشک سرازیر می شود واین اشک قرب پیدا می کند وگرنه اگر کسی به بهانه ی اشک ریختن بر حسین ( علیه السلام ) بخواهد برای دردهای خود بگرید ؛ این اشک آن قرب را ندارد . وقتی معرفت تو به حسین (علیه السلام ) بالا رفت ؛ در دلت شور و جذبه پدید می آید و این سوز ، که آن اشک همراه با معرفت را به بیرون می ریزد ؛ نشان می دهد که تو حسینی هستی و این حسینی بودن تو را مقام می بخشد و فاعلیت تو را نورانی می کند ، بعد به دنبال این نورانیت ، اشک تو هم فضیلت پیدا می کند و در ازای این چنین اشکی است که آن همه اجر و ثواب و پاداش به تو می دهند . پس مهم حسینی شدن است ، نه فقط برای حسین (علیه السلام ) اشک ریختن !

نه فقط به سبب اینکه او را به قتلگاه بردند ، اشک بریزی و ثواب ببری ؛ بلکه به سبب اینکه حق حسین (علیه السلام ) را ادا نکردند و حقیقت حسین (علیه السلام ) را سر بریدند باید بگری و گریه کنی .

و .... امروز هم ما باید برای آن مظلومه مادری اشک بریزیم و بگرییم که حق او را ادا نکردند و تا امروز حقیقت وجود مقدس آن حضرت چون مخفی ماندن قبرش بر ما مخفی و پنهان مانده .

السلام علیک یا ام الحسن و الحسین شباب اهل الجنه . السلام علیک یا فاطمه بنت رسول الله و رحمه الله وبرکاته صلی الله علیک و علی روحک و بدنک .


برچسب‌ها:

تاريخ : چهار شنبه 13 فروردين 1393برچسب:مادر , حسینی , اشک , معرفت , شوریدن دل , جذبه , عشق , گریستن , حقیقت حسین,, | 10:9 | نویسنده : ایرانمنش |

بسم الله ارحمن الرحیم

در جواب شما عزیزی که سؤال فرمودید : نظرم نسبت به اروپا چیست ؟ عرض کنم که

انسان امروزی هر چند که دائم در رفاه بسر ببرد و فراتر از آب و نان و لانه و خانه و...

و صاحب ویلا و برج میلاد و در گشت و گذار در شرق و غرب و دور گردون و برج ایفل و... عمر بگذراند و در تصوراتش خودش را خوشبخت ببیند ؛ به مانند شتر در خواب بیند پنبه دانه است و این خوشبختی حقیقی نیست که او می پندارد .

چون تو تا زمانی می توانی از این امکانات زمینی که برای خودت انباشته کرده ای ؛ استفاده کنی که زنده و در قید حیات باشی .

حال تو فکر می کنی نهایتا چند سال دیگر زنده باشی ؟  ده سال یا بیست  یا پنجاه سال دیگر ؟

اگر قرار است تو پنجاه سال دیگر نباشی چرا به دنبال خوشبختی واقعی نیستی ؟ چرا سرمایه ی عمرت را صرف یک خوشبختی کذایی کرده ای و فقط به رفاه جسم و خواسته های جسمانی می اندیشی ، مگر دوام جسم چقدر است ؟!

روح و جان ما ابدی است و ما بعد از اتمام عمر ، از این جهان به جهان دیگر منتقل می شویم و در آنجا یک زندگی ابدی خواهیم داشت . تو برای ابدیت خود و برای رفاه و خوشبختی روح و جان خود چقدر تلاش کرده ای ؟

بله دنیای مجازی اروپا را اگر با چشم ظاهر نگاه کنی که زیباست و فریبنده ! اما اگر فرهیخته باشی و چشم دلت باز باشد ؛ سرمایه ی عمرت را می بینی که دارد در این مجاز صرف می شود ، مانند آن یخ فروشی که ذره ذره سرمایه اش آب می شود و فریاد می زند : بیایید از من یخ بخرید ؛سرمایه ام رفت .

  


برچسب‌ها:

تاريخ : سه شنبه 12 فروردين 1393برچسب:اروپا , غرب , دنیای مجازی غرب , عمر , زمین , امکانات زمینی ,خوشبختی , جسم , خواسته های جسمانی , | 11:44 | نویسنده : ایرانمنش |

بسم الله الرحمن الرحیم

همواره جسم تو یا در روشنایی روز قرار دارد یا در تاریکی شب و از این دو حالت بیرون نیست . تو هر چه از اول روشنایی روز به سمت شب حرکت کنی ....در وسط روز (ظهر )در اوج روشنایی و نور قرار می گیری ؛ بعد از آن کم کم از روشنایی روز کم می شود و به شب می رسی و در آن تاریکی شب ، اگر در اتاق تاریک و بدون لامپ و روشنایی قرار بگیری ؛ در خیالات خود اجسام و اشکال مختلف را خیال پردازی می کنی و به وهم تصور می کنی که آنها وجود دارند ؛ در حالی که آنها فقط در وهم تو هستند ، اما وقتی با یک روشنایی ، اتاق روشن می شود ؛ می بینی که تمام آن اشکال وهمی که در خیالت می دیدی ؛ همه محو شد و هیچ کدام واقعیت خارجی نداشتند . 

وجود ما عین روشنایی و نور است و ما دائم یا در روشنایی وجودمان هستیم یا در تاریکی وجودمان قرار داریم . با انجام گناهان مکرر تو در ظلمت و تاریکی وجودت قرار می گیری و به علت قرار گرفتن در این ظلمت و تاریکی وجود در خیالت دائم اشکال و اجسام وهمی را می بینی و فکر می کنی آن وهمیات واقعیت دارند و وجودت هم از این خوشی و غم های کاذبانه تأثیر می گیرد و وهمی خوشحال می شوی و وهمی هم ناراحت می شوی ؛ وهمی کینه و بغض دیگران را به دل می گیری و به این و آن می پری ؛ چون در خیالت آنچه تصور کردی را واقعی پنداشته ای .

 پس انسان تا زمانی به نور و روشنایی وجودش نرسیده و تا زمانی در مسیر نور حرکت نکند و به یقین نرسد ؛ دائم دنیا و اطرافش و تمام تصوراتی که در ذهن خود به وهم دارد را واقعی تصور می کند و بر همین اساس هم با دیگران برخورد و رفتار می کند .

امیرالمؤمنین علی (علیه السلام )چون با بینش واقع بینانه به دنیا می نگرد و واقعیت دنیا را می بیند می فرماید : " دنیا در نظر من از عطسه ی بزی بی ارزشتر است "  

کسی هم که به این ادراک در وجود و به روشنایی وجودش بار یابد و به نور برسد ؛ بی ارزشی دنیای مجازی را به چشم می بیند و سرمایه ی وجودش را وقف این دنیای فانی نمی کند . 


برچسب‌ها:

تاريخ : دو شنبه 11 فروردين 1393برچسب: انسان واقع گرا , یقین , خیالات , وهمیات , لامپ , تصورات وهمی , خوشی کاذب , حب و بغض وهمی , , | 10:10 | نویسنده : ایرانمنش |

بسم الله الرحمن الرحیم

جگر گوسفند را نهایتا تا چهار یا پنج روز بیشتر نمی توانی در یخچال نگه داری ، بعد از روز پنجم باید آن را در سطل آشغال بیندازید ؛ پس جگر تا چهار روز فرصت دارد که در آتش برود و پخته و خورده شود تا با خون انسان یکی شود . حال اگر جگر در این مدت نخواست در آتش برود و همچنان خواست در یخچال بماند ؛ بعد از این پنج روز خواص و موادش از بین می رود و فاسد می شود و دیگر باید آن را دور ریخت . انسان تا چهل سال فرصت دارد در آتش مصیبات و فشارها و بلاها آزمایش و پخته شود و راه خود را پیدا کند . یعنی تا چهل سال به انسان فرصت داده اند تا با پذیرفتن بلاها و دردها پخته شود تا به قرب برسد و با امام جانش همراه شود و حرکت کند . حال اگر انسانی تا چهل سال نخواست در این آتش برود تا پحته شود ؛ تمام مواد درونی اش فاسد می شود و دیگر از خاصیت انسان بودن می افتد و به ناچار باید او را در سطل زباله دوزخیان بیندازند و هیزم جهنم شود . 


برچسب‌ها:

تاريخ : یک شنبه 10 فروردين 1393برچسب:همدلی , پختگی , آتش , قرب , دوزخیان , جهنم , | 18:52 | نویسنده : ایرانمنش |

بسم الله الرحمن الرحیم

امروز در دار دنیا هر کس بر اساس در آمدی که دارد؛ می تواند خانه و ویلایی وسیع در بهترین نقطه ی این زمین خاکی داشته باشد . یعنی درآمد اوست که محل خانه و جایگاه خانه را برای او تعیین می کند . هرچه درآمدش بیشتر ، رفاه بیشتر و خانه اش وسیع تر و وسایل و دکوراسیون خانه هم گسترده تر و شیک تر .

بهشتی که ما همیشه به عنوان مقصد از آن یاد می کنیم ؛ نازلترین طبقه ای است که فردای قیامت شخص به آن جایگاه می رسد . بهشت بر اساس اعمال ما طبقه بندی شده و طبقات بالای آن فردوس است و رضوان و......

این درآمد وجود ی که تو امروز کسب و اکتساب می کنی ؛ فردای قیامت تعیین می کند تو در کدام طبقه ی بهشت باید جای گیری . یعنی هر چه در آمد وجودی تو و تلاش و مجاهده ی تو در جهت انسان شدن و کسب معارف و چشیدن معارف و ظهور دادن آن اسماء الهی در تو قوی تر باشد ؛ فردای قیامت می توانی در جایگاهی بالاتر و در اعلی علیین قرار بگیری .


برچسب‌ها:

تاريخ : یک شنبه 10 فروردين 1393برچسب:, | 11:20 | نویسنده : ایرانمنش |

بسم الله الرحمن الرحیم

تو با دل باید نماز بخوانی نه با زبان !   وجود نمازگزار بر اساس رتبه ای که دارد و روحش در هر عالمی که قرار گرفته و ساکن شده ؛ در همان عالم هم نماز می خواند یعنی اگر وجهه رویش به جانب بالاست ، در نماز هم به بالا عروج می کند و از بالا تأثیر می گیرد و با این عروج به سبکی و آرامش می رسد و بعد از نماز هم این آرامش را حس می کند .

اما اگر وجهه ی رویش به پایین و به زمین است ؛ در زمین سیر می کند و ثقل می گیرد و دیگر عروج ندارد ؛ بلکه از پایین اثر می گیرد و سنگین می شود و بعد از نماز هم این سنگینی را حس می کند .

دل باید نماز بخواند نه زبان !  و عروج تو در نماز با قلب است نه با قلب صنوبری !

البته نباید فراموش کرد که زبان و اعضاء و جوارح ما هم بنا به تکلیفی که دارند باید اذکار نماز را بخوانند و با صحیح خواندن نماز ،وظیفه ی خود را به نحو احسن ادا کنند و در اینکه باید نماز را صحیح و به زبان عربی بخوانیم رازی نهفته است که فعلا از آن صحبتی نمی کنیم تا بعد ، اما باید دانست که اصل توجه دل است که در نماز تو را به عروج می رساند .


برچسب‌ها:

تاريخ : چهار شنبه 6 فروردين 1393برچسب:نماز , عروج , تکلیف , روح , توجه قلبی , اذکار نماز , عربی خواندن , اعضاء , جوارح ,, | 9:25 | نویسنده : ایرانمنش |

بسم الله الرحمن الرحیم

سر سفره ای که غذای لذیذ گذاشته اند و تو به علت اینکه معده ات خراب است نمی خوری ؛ چون می دانی اگر بخوری به معده ات ضرر رساندی ،

اما خیلی راحت سر سفره ی گناه می نشینی و با اینکه می دانی به روح تو ضرر می رساند و

فردا آبروی تو را در نزد حق تعالی می برد راحت گناه می کنی و

هنوز به این باور نرسیدی که فردای قیامت این گناه روح تو را زشت می کند .  


برچسب‌ها:

تاريخ : سه شنبه 5 فروردين 1393برچسب:گناه , صورت زشت , عاقبت بد , سفره , غذای لذیذ , خرابی معده ,, | 11:7 | نویسنده : ایرانمنش |

بسم الله الرحمن الرحیم

گل طبیعی رنگ و بوی طبیعی دارد و تو را واقعا مسرور می کند .

گل مصنوعی به وهم بو و رنگ دارد و به وهم  هم تو را مسرور می کند .

غذای مصنوعی تو را رشد نمی دهد و  خدای مصنوعی تو را جواب نمی دهد .

ما آدمها چون صورت واقعی و طبیعی اشیاء را پیدا نکردیم  سر در گم مانده ایم و به مصنوعی آن رو کرده ایم .

تو عشق را هم مصنوعی و مجازی یافته ای ؛برای همین از عشق واقعی و حقیقی دور مانده ای .

 چون از خود دور شده ایم ؛ خود را در جاذبه های فانی دنیا جستجو می کنیم .

خود را دور می زنیم و از خود هی دور  و دورتر می شویم.


برچسب‌ها:

تاريخ : دو شنبه 4 فروردين 1393برچسب:مصنوعی , طبیعی , حود , دوری , جاذبه دنیا , رنگ طبیعی ,عشق مجازی , عشق حقیقی ,, | 16:1 | نویسنده : ایرانمنش |

بسم الله الرحمن الرحیم

اگر می خواهی بدانی که آیا وجودت معروف است یا منکر ؛ ببین به هر جایی که وارد می شوی ؛ آرامش را به آنها منتقل می کنی یا اضطراب و نگرانی را ؟!

در هر چیزی که قضاوت می کنی ؛ خیر را معرفی می کنی یا شرّ را ؟

اکثریت دوستان و آشنایان از دیدن تو خوشحال می شوند یا ناراحت و نظرشان نسبت به تو مثبت است یا منفی ؟

اگر اکثریت تو را انسانی با شخصیت معرفی می کنند ؛ پس وجود تو معروف است و آرامش دهنده ،

یعنی فاعلیت و کارهای تو معروف و پسندیده است و همه ی اهل خانه منتظرند تا تو زودتر به خانه برگردی و تو را ببینند .

اما اگر تو را بی شخصیت و بی ظرفیت بدانند و از حضور تو درمجالس ترسان باشند؛ هر چه دقیقه ها به آمدنت نزدیک تر می شود ؛

دلهره و اضطراب در آنها بیشتر می شود ؛ پس تو یک انسان منکری هستی که فاعلیت تو منکر است و کارهایی هم که انجام می دهی ؛

منکر و ناپسند است ، باید در رفتارت تجدید نظر کنی و الّا همان جور که امروز زمینیان از تو در فرارند ؛

فردا هم ملکوتیان و بهشتیان از تو فرار می کنند . این که می گویند امروز هر چه بکاری ؛ فردا آن را درو خواهی کرد ؛ یعنی همین !

تو امروز هر شخصیتی برای خود ساخته باشی ؛ فردا هم همان را در عالم بالا خواهی داشت و نمی توانی از خودت فرار کنی .

 


برچسب‌ها:

بسم الله الرحمن الرحیم

انسان باید به گذشته اش بنگرد که از کجا آمده و به کجا باید برگردد ؛ " انّا لله وانّا الیه الرّاجعون " ما از سوی خدا آمده ایم و به سوی او هم برمی گردیم .

انسان باید به انسانیتش رجوع کند و برگردد . حال ما باید به چه بیاویزیم و با چه مرکبی باید حرکت کنیم که به انسانیت خود برگردیم ؟ با مرکب دین . 

البته نه دینی که به ارث به تو رسیده و موروثی است ؛ بلکه دینی که با تحقیق آن را بدست آورده باشی نه با تقلید .

تو اول باید دیندار شوی و در شکل و شمایل یک انسان به اصل خود برگشت کنی . انسان عاقل باید حق را بجوید و به دنبال سعادت و خوشبختی حرکت کند ؛

نه در جهت شقاوت و بدبختی .ما باید به دور از هر تعصبی به دنبال این باشیم که کدام دین می تواند مرا در جهت سعادت یاری کند و کدام دین مرا از سعادت دور می کند .

ما نباید روی دین و مذهبی که موروثی به دست ما رسیده ؛ تعصّب بی اساس داشته باشیم و هر کدام بگوییم که دین من درست تر است .

ما باید ببینیم خدای مهربان ما را به کدام دین دعوت کرده و چه دینی را فرموده حق است ؟

کدام دین است که مرا در جهت سعادت پیش می برد و به انسانیت می رساند ؟

قران در (سوره بقره آیه 135) می فرماید : " انّ الدّین عندالله الاسلام ..."  فطعا دین در نزد خدا اسلام است .


برچسب‌ها:

تاريخ : جمعه 1 فروردين 1393برچسب:دین , مذهب دین موروثی, انسانیت , خوشبختی , سعادت , سوره بقره , انا لله ,, | 8:28 | نویسنده : ایرانمنش |

بسم الله الرحمن الرحیم

نقل است که لقمان به پسرش می فرمود :

پسرم ! هنگامی که شکم پر باشد ، فکر می خوابد و حکمت ، گنگ می شود و اعضا و جوارح از عبادت دور می مانند .

 


برچسب‌ها:

تاريخ : یک شنبه 2 فروردين 1393برچسب:یک پند , پند لقمان , لقمان حکیم , عبادت , دوری از عبادت , شکم پر , , | 8:5 | نویسنده : ایرانمنش |

لطفا از دیگر مطالب نیز دیدن فرمایید
.: Weblog Themes By SlideTheme :.


  • سحر دانلود