فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز

لطفا از تمام مطالب دیدن فرمایید.

بسم الله الرحمن الرحیم

   روشنی چشم دل اهل ولا !  الان کجایی آقا جون ؟!

   دل من امسالی یک جور دیگه برای تو تنگ شده

   دل برا غریبی تو ، آقا جون گریه کنه !

   نمیدونه که باید ؛ گریه کنه ، خنده کنه

   که الان عید شده ؛

   خبری از تو آقا جون نشده !

   آقا جون پیام دادی ؛ گوشی قلب معاق بوده

   اون لحظه رابطه ام با اون بالا که قطع بوده

   نگرفته قلب من ، پیام تو

   آقاجون ببخش مرا ؛ بار دگر پیام بده

   دیگه قلبم قول میده ، گوشی شو روشن بذاره !

        شعر از ایرانمنش .     


برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 29 اسفند 1392برچسب:یا مقلب القلوب , قلب, دلتنگی , پیامک , اس ام اس , اس , عید , نوروز , | 14:55 | نویسنده : ایرانمنش |

بسم الله الرحمن الرحیم

انسان بالقوه بصیر و سمیع و... است و خداوند مهربان تمام اسماء و صفاتش را در وجود انسان به امانت گذاشته ؛ تا انسانها در عالم دنیا آن اسماء را که در وجود خود دارند ؛ از قوه  به فعلیت برسانند تا به کمال و سعادت برسند .

پس تو چه مسلمان باشی ، چه مسیحی باشی و چه صاحب هر دین و مذهبی که باشی ؛ باید تلاش کنی تا به کمال انسانی خود برسی . چون این کمال شامل کل انسانها می شود ؛ نه فقط شامل گروهی از انسانها ! پس تو به عنوان اینکه انسان هستی و کمال انسان هم این است که به انسانیت خود دست پیدا کند ، تو وظیفه داری با کسب علم و معرفت (مجاهده ی علمی )، اول آن کمال را بشناسی و بعد با مجاهده ی عملی تلاش کنی تا به آن کمال دست پیدا کنی .

اولین قدم برای رسیدن به کمال و سعادت این است که بنده و تسلیم امر الهی باشی . اسلام از ریشه ی (سلم ) یعنی تسلیم بودن است . ما برا ی عبد و بنده شدن ، چاره ای نداریم ، جز اینکه در برابر امر و نهی خدا تسلیم محض باشیم . برای تسلیم بودن محض هم فقط از طریق اسلام باید وارد شد . چون دین حنیف اسلام است .

و انسان برای قدم گذاشتن به وادی اسلام و بندگی بناچار باید به فقه عمل کند . فقه یعنی تمام آنچه خدا در اسلام قرار داده و عمل به آن را به ما واجب کرده است . ......لطفا در ادامه مطلب با ما همراه باشید


برچسب‌ها:

ادامه مطلب
تاريخ : چهار شنبه 28 اسفند 1392برچسب:بنده , تسلیم , اسلام , سلم , فقه , تکلیف , وظیفه , مسلمان , مسیحی , مذهب , بالقوه , فعلیت ,, | 11:50 | نویسنده : ایرانمنش |

بسم الله الرحمن الرحیم

 آیت الله بهجت (رضوان الله علیه ) جهت شفای بیمار فرموده اند : مقدار کمی از تربت     سیدالشهداء را در آب زمزم مخلوط کرده و در صبح و شب ،

 هر روز چند قطره به بیمار بخورانید ، تا زمانی که شفا یابد . به فقیران (متعدد) صدقه     بدهید ، اگر چه مقدار صدقه به هر کدام از آن ها کم باشد .

 هرکس نزد بیمار می رود ، برای شفایش سوره (حمد ) بخواند و از یک الی هفتاد  مرتبه به هر مقدار که جمع شدند و میسر شد .

 حدیث کساء را مکرر برای شفای او بخوانید . گوسفند برایش قربانی و تقسیم نموده

 و نذر نمایید . (توصیه های پزشکی عارفان ) .

     


برچسب‌ها:

تاريخ : یک شنبه 28 اسفند 1392برچسب:شفای بیمار ,آب زمزم ,سوره حمد , حدیث کساء, صدقه , فقیر , آیت الله بهجت (رضوان الله علیه ) , | 7:50 | نویسنده : ایرانمنش |

بسم الله الرحمن الرحیم

از امام صادق علیه السلام نقل شده که حضرت فرمودند : عطسه ی زیاد ، انسان را از پنج چیز حفظ می کند .

اول : جزام . دوم :بوی بدی که از سرو صورت می ریزد . سوم : آوردن آب در چشم . چهارم : جلوگیری از گرفتگی عروق بینی . پنجم : در آمدن مو در چشم . ( المخازن)

هر عطسه ای برای بدن ، سودمند است ، تا زمانی که از سه افزون نشده است ؛ اما چون از سه افزون شود ، درد و بیماری است . (الکافی ،ج2)


برچسب‌ها:

بسم الله الرحمن الرحیم

پیامبر خدا (صلی الله علیه و اله وسلم ) فرموده اند که :

آب را بمکید و آن را یک جا سر نکشید ؛ چرا که درد جگر ، از آن می خیزد .

( الکافی ، جلد 6)


برچسب‌ها:

تاريخ : یک شنبه 25 اسفند 1392برچسب:آب , نوشیدن آب , , | 9:27 | نویسنده : ایرانمنش |

بسم الله الرحمن الرحیم

عرق شاتره یکی از مؤثرترین داروهای گیاهی است که در پاکسازی بدن از سموم ناشی از استعمال سیگار بسیار مؤثر است .

برای استفاده از فواید این عرق گیاهی کافی است هر روز 2 لیوان از آن را بنوشید تا به مرور شاهد دفع سموم و اخلاط ناسالم از بدنتان باشید .

علاوه براین نوشیدن این عرق گیاهی جذب ویتامین c را در بدن افزایش می دهد و به مرور موجب افزایش وزن و بازگشت افراد سیگاری به وزن طبیعی می شود .

    


برچسب‌ها:

تاريخ : یک شنبه 25 اسفند 1392برچسب:سیگار, ترک سیگار , دفع مواد سمی , ویتامین c ,شاتره , خاصیت شاتره , داروی گیاهی , , | 9:16 | نویسنده : ایرانمنش |

بسم الله الرحمن الرحیم

نقل است که بهلول شب ها در خرابه می خوابید . روزی از طرف هارون الرشید برای او غذایی آوردند .

او گفت نمی خواهم ، ببرید بریزید جلوی سگ ها . گفتند : هارون این غذا را فرستاده است . گفت : آرام حرف بزنید ؛

اگر سگها بفهمند این غذای هارون است ، آنها هم نخواهند خورد .   (چهره جان )


برچسب‌ها:

تاريخ : یک شنبه 28 اسفند 1392برچسب: بهلول , داستان بهلول, قصه , سرگرمی , , | 11:7 | نویسنده : ایرانمنش |

بسم الله الرحمن الرحیم

وقتی تو موتور شخصی خودت را در جایی که نباید پارک می کنی و به آن قفل می زنی ؛ پلیس هم می آید و قفلی بزرگتر از قفل تو به موتورت می زند و می رود . 

وقتی تو سرمایه ی وجودت را در جایی که نباید می ریزی و بر آن قفل ماهیت می زنی . یعنی به غلط ، ماهیت را انتخاب می کنی و با گناه پی در پی قدم به ضلالت اولیه می گذاری و بر وجود خودت قفل می زنی ؛ خدا هم قفلی بزرگتر به وجود تو می زند و ضلالت ثانویه هم شامل حال تو می شود یعنی راه را بیشتر گم می کنی .

برای باز کردن قفل اول ( که خودت به موتور زدی ) اول باید پلیس قفلی را که بر قفل تو زده باز کند تا تو بتوانی قفل اولیه ی خودت را باز کنی . پلیس هم در صورتی می آید که تو علاوه برپشیمانی از کارت ،

جریمه ی مورد نظر را هم بپردازی .کسی که با مخالفت امر خدا ، ماهیت را انتخاب کرده و دائم دور گناه و خواسته های نفسش می پلکد و قفل ضلالت را بر وجودش زده ؛ برای باز کردن آن ، باید اول خدا به او برگشت

کند . یعنی اول باید خدا قفل بزرگتر را که به او زده (ضلالت ثانویه ) را از او بردارد تا بعد او بتواند به خدا برگردد و قفل وجودش را باز کند.حال من چگونه می توانم رضایت خدای مهربان را جلب کنم تا قفل ضلالت را از من بردارد ؟

با پشیمان شدن از کارهای گذشته ام . یعنی وقتی خدای متعال پشیمانی قلبی مرا ببیند که با تضرع و زاری می خواهم به سوی او برگردم ؛ و می خواهم آنچه از واجبات از من فوت شده را جبران کنم و حقوق دیگران را که

بر گردن دارم را بپردازم . اینجا خدای مهربان به من بازگشت می کند . وقتی قفل خدا از روی قلب من برداشته شد ؛ آن وقت من می توانم قفلی که خود بر خود زده ام را بردارم و به درگاهش توبه کنم و به سوی او بازگشت کنم . 

      


برچسب‌ها:

تاريخ : یک شنبه 27 اسفند 1392برچسب:برگشت , بازگشت به سوی خدا , توبه , مغفرت , آمرزش ,غفار ,قفل, رضایت خدا, سرمایه ی وجود , , | 7:50 | نویسنده : ایرانمنش |

بسم الله الرحمن الرحیم

دنیاداران به دنیا اشتغال دارند و به کسی هم که رنگ دنیا را دارد ، دلبسته اند و هر چه رنگ دنیا در آن نباشد از آن بیزارند .

آنان که اهل معنا هستند ، به هر چه رنگ معنا را دارد ؛ دلبسته اند و هر چه رنگ معنا در آن نباشد از آن بیزارند .

دنیاداران با دنیایی که در آن زندگی می کنند ؛، آرامش دارند ، یعنی با دنیای ساخته ی افکار خودشان به آرامش کاذب رسیده اند و این آرامش کاذب فقط تا لب گور با آنان است .

از آنجا به بعد این آرامش کاذبانه از آنان کنار می رود و آنان در تنهایی وحشتناکی به عالم بعدی منتقل می شوند .

اما آنان که با عالم بالا خو گرفته اند ؛ با سیر کردن در درون و عالم حقیقی وجودشان به آرامش حقیقی رسیده اند و این آرامش با آنان هست ،

تا زمانی که مرگ آنان فرا می رسد و این آرامش درونی خود را به عالم بعدی هم منتقل می کنند . چون این آرامش درون را در عالم متصل خود دارند ؛

لذا می توانند آن آرامش را به عالم منفصل خود هم منتقل کنند . چون آرامشی که آنان دارند ؛ حقیقی و هم سنخ و هم رنگ درون است و از آنان جدا نمی شود ،

بلکه با آنان هست و آنان این آرامش را در فردا هم دارند . چون عالم معنا یک عالم حقیقی است نه وهمی . کسی که امروز در عالم معنا سیر می کند ،وجودش رنگ و روی حقیقت را می گیرد .

اما کسی که امروز از عالم معنا بیگانه است و فقط در دنیا سیر می کند ؛ چون دنیا و ذات دنیا فانی و وهمی است ؛ پس هر کس هم که افکار و

عقایدش دنیایی باشد و سرمایه ی عمر خود را فقط در دنیا بریزد و تمام عمر مشغول دنیا باشد ؛ وجودش با وهم پر می شود و وقت رفتن هم باید این وجود وهمی را در خاک رها کند و

خود با دست خالی به عالمی بسیار وسیع و باز منتقل شود و آنجا جز حسرت چه دارد ؟!!  


برچسب‌ها:

بسم الله الرحمن الرحیم

در عالم ماده اگر به کسی عشق بورزی و دوستش داشته باشی ، همیشه آرزومندی که صدایش را بشنوی . حال اگر بین تو و او مسافتی فاصله باشد ؛ از طریق تلفن و غیره می توانی صدای او را بشنوی . اما اگر بر اثر یک

بیماری گوشهای تو ، کر باشد و تو شنوایی خود را از دست داده باشی ؛هر چند که آن معشوقه ی تو از پشت تلفن با صدای بلند با تو صحبت کند ، تو ابدا نمی توانی صدای او را بشنوی .این فراق و نشنیدن صدای او به علت

نقص و خرابی گوش تو است ؛ نه نبود او  . او هست و با تو هم صحبت می کند و صدای فریاد تو را هم می شنود ، که هی داد می زنی :" بلندتر صحبت کن " تا فقط یک کلام از او بشنوی ؛ اما میسّر نیست و این نشنیدن صدای او و این فراق ، برای تو کشنده است .

هر چه امروز در عالم ماده مشاهده می کنید ؛ حقیقت آن و حد اعلای آن در عالم بالا و در قیامت نمود دارد . البته این که شما در عالم ماده می بینید ؛بسیار نازله و در حد فهم و درک ما است ؛ و صورت اشدّ آن را فردا در عالم

بالا مشاهده خواهیم کرد . این فراق و دوری از امام (عج) که امروز برای تو سخت می آید و تحمل آن مشکل است ؛ فردای قیامت این فراق و دوری بسیار کشنده تر از این است که امروز داری ، برای همین از آن به "عذاب الیم و عذاب عظیم " تعبیر شده . 

امروز اگر تو بر اثر گناهان فعلی و صفتی ، بر روی دیدگان و گوشهای جان خود پرده بکشی و آرزومند این باشی که صدای امام و محبوب جانت را بشنوی و او را ببینی ؛ میسّر نمی شود . هر چند که او همیشه ناظر و حاضر

است و تو را می بیند و صدای فریاد تو را هم می شنود که هی می گویی :" آقا خودت را به من نشان بده ؛تا فقط یک بار تو را ببینم و صدایت را بشنوم ". اما چون گوش و چشم جان تو بر اثر کثرت گناه کور و کر شده ، نه صدای او را می شنوی و نه ...

بله محبوب هست و حضور دارد ، اما من و تو  فراق و درد دوری او را در ندیدن و نشنیدن و ادراک نکردنش داریم واین ما هستیم که از خود (خود عالی) غایبیم و علتش را هم نمی دانیم تا لااقل خود و درون خود را معالجه کنیم

تاشاید از این کری و کوری و تاریکی درونمان بدر آییم و به روشنایی و بصیرت دل برسیم و او را بیابیم و ببینیم که او هست و ما را می بیند و ما را یاری می کند ؛ تا بلکه زبانمان به شکر باز شود نه شکوه و شکایت . "انشاءالله "

 

 

 

 


برچسب‌ها:

بسم الله الرحمن الرحیم

هر چیزی را بسوزانیم ؛ ماهیتش تغییر می کند و به طور کلی از خاصیت اولیه اش می افتد .چوب را اگر بسوزانیم و

آنقدر بسوزد تا زغال شود ؛ ماهیتش عوض می شود و دیگر خاصیت چوب را ندارد و فقط به درد آتش می خورد ؛

درسته ؟! پس آثاری که از چوب صادر می شود را نمی توان از زغال توقع داشته باشیم . مثلا چوب را می توانیم

بتراشیم و آن را به شکل های مختلف  میز و در و پنجره و.....در آوریم و از آن استفاده کنیم ؛ اما زغال را به

محضی که بتراشی ؛ پودر می شود . پس زغال هیچ کاربردی جز آتش و سوختن ندارد و فقط باید در آتش برود و بسوزد .

انسان ، حامل اسماء الهی است و برای این به دنیا آمده تا این اسماء را که خداوند در فطرت و درون او به امانت گذاشته را از قوه به بالفعل برساند و به سعادت برسد ؛ چون انسانیت انسان به این است که این گوهر

گرانبهای درونش را به فعلیت برساند و آثار انسانی از خود ظهور دهد . حال این انسان حامل اسماء الهی اگر با سیئات و گناهان پی در پی ؛ اسماء درونش را بسوزاند و از کار بیندازد ؛ بعد از سوخته شدن آیا ماهیتش عوض

می شود یا نمی شود ؟! بله ماهیت درونش از صورت انسانی به شیطانی تبدیل می شود و دیگر خاصیت یک انسان را ندارد و ابدا آثار انسانی از او ظاهر نمی شود . پس از انسانی که خود را و تمام سرمایه ی درونش را به

دنیای مدرنیته ی غرب فروخته و تمام ساعات عمرش را وقف دنیا کرده و به دنیا مشغول است و از آخرت باز مانده نمی توان از او توقع انسانیت داشت ، چون خاصیت انسانی او سوخته و از آثار افتاده .حال اگر تو بتوانی زغال را

به صورت اولیه اش برگردانی تا به تو مبلمان و کمد و ... تحویل دهد ؛ به همان اندازه خواهی توانست انسانی را که صورت انسانی او بر گشته را انسان کنی تا آثار انسانی از او صادر شود . پس انسانیت انسان به این است که

انسان باشد و آثار انسانی از خود بروز دهد . آثار انسانی یعنی انسانی که دارای عفو ، صبر ، بخشش ،صداقت ، رازداری ،خیر خواهی . ایمان ووووووو   غیره باشد .

  

   


برچسب‌ها:

بسم الله الرحمن الرحیم

شرمنده از اینکه اینترنت قطع بود و نشد مطلبی را پست کنم ؛ چون خط اصلی قطع بود ؛ تمام ارتباطات هم قطع شد و با این قطع شدن نمی توان چیزی را دریافت کرد ؛ درسته ؟!

اگر خط اصلی وجود تو که قلب توست دائم قطع باشد ، تو به هیچ وجه نمی توانی از عالم بالا چیزی را دریافت کنی . برای ارتباط برقرار کردن با عالم بالا باید خط اصلی وجودت وصل باشد .

انسان زمانی انسان نامیده می شود که وجودش به عالم بالا وصل باشد . کسی که وجودش دائم قطع و وصل می شود ؛ اگر وصل در او بیشتر باشد ؛ یعنی صورت اصلی او انسانی است و از او کار انسانی سر می زند .اما

اگر بیشتر اوقات وجود او در قطعی به سر می برد پس وجهه و صورت اصلی او شیطانی است و افسارش را به دست شیطان داده ؛ یعنی کارهای او بیشتر صورت شیطانی دارد تا انسانی .

 قطع و وصل شدن وجود تو  به سبب گناهانی است که انجام می دهی . کسی که در فکر و اندیشه اش دائم برای دیگران نقشه می کشد ؛ تا دیگران را ضایع کند و یا مال آنان را زیرکانه به نام خود می زند ؛ یا بی پروا حرام و

منکر را انجام می دهد  و آن را به دیگران هم نشر می دهد  و در جامعه هرج و مرج ایجاد می کند و دائم در گناه پرسه می زند ؛ در هر مجلس حرامی بی پروا شرکت می کند و.....

این حالات و افعال او نشانگر این است که خط اصلی وجود او قطع شده و متأسفانه این قطع شدن را هم ادراک نمی کند . چون قبلا عرض کردیم کسی که دائم در گناه پرسه می زند و بعد از

انجام گناه خرسند است و رغبت دارد آن گناه را باز تکرار کند ؛ این حالت ، کم کم نور وجودش را خاموش می کند و قبح و زشتی گناه را نمی فهمد . اما کسی که بین این قطع و

وصل است اگر بر اثر غفلت مرتکب گناهی شود ، به محض پشیمانی درون و برگشتن از گناه ، اگر نیت خود را از شرّ به خیر تغییر دهد و در قلبش از انجام آن گناه احساس انزجار

داشته باشد ؛ این انزجار و پشیمانی ، مجددا خط وجود او را به عالم بالا وصل می کند و او در وجودش احساس سبکی و رضایت می کند .

توبه یعنی پشیمانی و برگشت درون . به محضی که تو در درون پشیمان شوی و بخواهی برگردی او تو را قبول می کند و وصل صورت می گیرد . چون خدا بسیار آمرزنده و مهربان است ؛

" والله غفور رحیم "     


برچسب‌ها:

بسم الله الرحمن الرحیم

قبلا گفتیم اگر خود را بشناسی ؛ پروردگار و ربّ خود را خواهی شناخت ، ربّ یعنی پرورش دهنده . یعنی درون تو را یا امام نار می پروراند یا امام نور . ما به هر سو که حرکت کنیم ، خداوند مهربان با اسم ربّش ما را در همان سمت و

سو هدایت می کند و می برد . اگر تو با اختیار خودت به سوی نار و آتش بروی ؛ امام نار تو را در جهت آتش و عذاب می پروراند ، اما اگر به اختیار خودت راه راست را انتخاب کردی و و به طرف بهشت حرکت کنی ؛ امام نور در همان

راه تو را هدایت می کند و می پروراند. پس مهم تو هستی که کدام مسیر را انتخاب کنی. خداوند انتخاب را به عهده ی ما قرار داده و ما اختیار داریم که در تحت فرمان الهی حرکت کنیم یا در تحت فرمان شیطان ؟!

 اگر تو به فرمان الهی و آنچه خدا بر تو واجب کرده ، عمل کنی و به اختیار خودت به سوی هدایت اولیه حرکت کنی ؛ بله هدایت ثانویه هم شامل حال تو می شود و تو را از جایی که گمان نداری هدایت می کند و

جلو می برد . امااگر حماقت کردی و به اختیار خودت فرمان الهی و آنچه بر تو واجب کرده را کنار زدی ؛ نه تنها در هدایت اولیه قرار نمی گیری ، بلکه هدایت ثانویه هم شامل حال تو نمی شود و او تو را ضالّ و گمراه به حال خود

رها می کند تا این چند صباح عمر را که به قول خودت خواستی در کیف و لذت بگذرانی ؛ بگذرد و بعد از زمانی نه چندان دور وقتی در عالم اخری ، بیدار شدی ، خودت می بینی که با یک لذت زود گذر دنیا چه لذتهای ابدی را که از دست داده ای  و...........آنجاست که خواهی گفت : " خودم کردم که ...."

 

   


برچسب‌ها:

بسم الله الرحمن الرحیم

مادر برای اینکه بچه ی یک ساله اش را به بلند شدن و راه رفتن تشویق کند ، در ابتدا یک شیء رنگی و جذاب در حد و اندازه ی فهم کودکش در فاصله ی بین خود و بچه قرار می دهد . جذبه ی این شیء رنگی و براق بچه را

تشویق می کند تا از جایش بلند شود و به سوی او گام بردارد . تمام هدف مادر این است که به بچه اش راه رفتن بیاموزد تا به سوی مادر حرکت کند و به مادر برسد ، مادر او را بغل کند و نوازش کند و به او شیر دهد . حال اگر

بچه تمام توجه اش به آن شئ رنگی باشد و از آغوش مادر و شیر مادر غافل شود و بخواهد در تمام ساعات به آن شئ مشغول باشد و مادر را نبیند و صدایش را نشنود ، طبیعی است که از آغوش گرم مادر و محبت حقیقی مادر

محروم می ماند و آن شئ هم نه می تواند او را تغذیه کند و رشد دهد و نه ...و...بعد از مدتی که با آن بازی کرد و خسته و گرسنه شد ، خود بخود صدایش به گریه بلند می شود و به دنبال مادر می گردد.

 خداوند مهربان می خواهد انسان را به عشق حقیقی برساند تا به واسطه ی این عشق بتواند به آرامش وجودش دست پیدا کند. در وهله ی اول چون انسان بینا نیست و جهل دارد و قدم هایش سست و طلبش پائین است و بینش و ادراک بالا را

ندارد ؛ برای به حرکت در آوردن او یک عشق مصنوعی و مجازی را به او نشان می دهد و به اندازه ی فهم و درکش ، جاذبه را در یک مجاز قرار می دهد ؛ تا به واسطه ی جذبه ای که آن مجاز در دل او ایجاد می کند ، طلب خواستن و بلند شدن در او ایجاد شود تا او حرکت کند و به دنبال معشوق واقعی بگردد ؛ چون

در پشت این مجاز ، حقیقتی نهفته و معشوقی حقیقی است که در انتظار اوست . حال اگر این عاشق که به سوی عشق مجازی در حرکت است ؛ نداند که در پشت این مجاز ، حقیقتی است که برای رسیدن

به آن باید از این مجاز عبور کند و همچنان در این مجاز بماند ، هرگز نمی تواند به عشق حقیقی دست پیدا کند و تا زمان مرگ چشمش همچنان به حقایق کور می ماند و وقتی هم که چشم باز کرد و به دنیای دیگر منتقل شد ،

تازه می فهمد که تمام انرژی هایش را در راه یک معشوق مجازی ریخته و سرمایه هایش را در خیالات واهی از دست داده ؛ آن وقت است که صدایش به گریه بلند می شود و ناله ی واحسرتا دارد که  .... ...... دیگر چه سود؟

!

 


برچسب‌ها:

بسم الله الرحمن الرحیم

شکر بر دو نوع است : شکر زبانی   ، شکر عملی

گفتیم که ما برای رسیدن به حقیقت وجود و برای دست پیدا کردن به خود عالی باید به دنبال علم حقیقی که قران است باشیم .

حال سؤال این است که ما چگونه و از چه طریقی می توانیم به این علم که در قران است برسیم ؟

قبلا عرض شد که با مجاهده ی علمی و عملی ؛ یعنی مجاهده و تلاش برای باسواد شدن و کسب علم و

آموختن قران ،که در وهله ی اول ضروری است ، تو تا لفظ و معنی ظاهری قران را ندانی ؛ نمی توانی مفهوم آیات

را بفهمی ودر نتیجه نمی توانی به آنچه قران از تو خواسته ، عمل کنی .  مجاهده ی علمی تکلیف تو را بر تو

نشان می دهد و تو با آشنا شدن با مفاهیم قران ، کم کم به آیات قران شناخت پیدا می کنی و 

با زبان او را شکر می گویی ؛ که این را  "شکر زبانی " گویند .بعد از این شکر ، رغبت پیدا می کنی که

به قران عمل کنی ؛ یعنی این شناخت تو را به عمل به قران می کشاند ؛ که این را " شکر عملی " گویند .

با عمل به قران تو در هر میدانی می فهمی چه تکلیفی داری و با رغبت آن را  انجام می دهی ؛

یعنی با انجام دادن وظیفه ای که به عهده ات است ،در عمل نشان می دهی که شاکر و مطیع فرمان او

هستی و این شکر دیگر لقلقه ی زبانت نیست ، بلکه هم با زبان او را شکر می گویی و هم در عمل شاکری ! 

لذا بعد از این شکر عملی ، وجود تو باز می شود و آیات را بهتر از قبل می فهمی و بهتر هم عمل می کنی ؛

چون قران زنده است ، اگر تو با قران انس گیری و همراه شوی  ؛ قران تو را زنده می کند و به حیات می رساند .

پس با هر بار عمل کردن ، معرفت تو به قران بالاتر می رود و بصیرت پیدا می کنی و روح تو وسعت می گیرد و

بازتر می شود و  عمل تو هم نورانی تر از قبل می شود و........

به همین گونه تو در وجودت سیر می کنی و معرفت تو بالا و بالاتر و عمل تو هم با اخلاص و با اخلاص تر می شود

و در نتیجه ، وجود تو هی لطیف و لطیف تر و الطف می شود وقران درون خود را بر تو باز می کند و تو به باطن

قران دست پیدا می کنی و با قران سیر و حرکت می کنی .چون " لا یمسّه الّا المطهّرون " فقط پاکان می توانند به بطن قران برسند .

وقتی تو به بطن قران رسیدی ؛ به بطن و درون خودت (خود عالی ) هم می رسی . چون قبلا گفتیم که قران

نسخه ی وجودی ماست و ما فقط با عمل به قران می توانیم خود را بیابیم و به زیبایی های درونمان دست پیدا کنیم .

حال این سیر و حرکت با قران تو را به اعلی علیین می رساند ،

یا در جنّات النعیم یا فردوس برین و رضوان و............ " و الله اعلم " .

 

 


برچسب‌ها:

بسم الله الرحمن الرحیم

 

شکاری را که تو می خواهی بزنی ، باید بر اساس ریزی یا درشتی ،

آن را بسنجی و تیر مناسب به طرف آن پرت کنی ، تا آن را بدست آوری .

به سوی پرنده تیر لطیف و ظریف پرت می کنی ؛ اما آهو را با تیر قوی تری شکار می کنی .

شکار ملکوتی تیر مخصوص و لطیف می طلبد ، اما شکار جبروتی تیری قوی تر و الطف می خواهد .

عمر به اتمام رسید و ما تیرهای جانمان را به رایگان به سوی کدام صید به هدر داده ایم و

 اینک تو با آخرین تیری که در دست داری ؛می خواهی باز آن را در طلب دنیا خرج کنی و

دنیا را شکار کنی یا با احتیاط ملکوت و جبروت را نشانه گرفته ای و

می خواهی صید آسمانی داشته باشی ، کدامیک ؟!!

  

 

 


برچسب‌ها:

تاريخ : شنبه 18 اسفند 1392برچسب:شکار , آهو , پرنده , تیر , تیرهای عمر , , | 7:56 | نویسنده : ایرانمنش |

بسم الله الرحمن الرحیم

سواد با علم فرق دارد . جهل در مقابل علم است نه در مقابل بیسوادی .پس جای تعجب نیست ؛ اگر بگوییم فلانی دنیایی علم دارد و جاهل است ؛

اگر جاهل است ،پس فقط سواد و مدرک دارد ؛ اما علم ندارد . چون آنچه علم نیست ، جهل است و هیچ گاه سواد داشتن ، نمی تواند جهل تو را  ببرد ،

 در سواد آموزی مدرک تو بالا می رود و تو سواد خواندن و نوشتن پیدا می کنی و می توانی مقالات بنویسی ، اما عمق مطالب را نمی چشی ،

چون سواد فقط تو را به دانایی می رساند نه دارایی . کسی که هنوز نتوانسته به دارایی های وجودش دست پیدا کند نمی تواند ادعا کند ؛ علم دارد .

 علم ، عقل تو را رشد می دهد و مرتبه ی شناخت تو بالا می رود و وجود تو دارا می شود و تو عمق مطالب را می یابی .

سواد به درد خود دانی می خورد و تو با انباشته کردن مدرک روی مدرک ، نهایتا می توانی در نقش یک پزشک ماهر در معالجه ی جسم دانا شوی .

یا یک مهندس خبره و یا یک خلبان کارآزموده یا .......فلان و بهمان شوی . کلا عرض بنده این است که سواد ، فقط به درد عالم دنیا و جسم و خواسته های جسم می خورد .

البته ما به این سواد هم نیاز داریم ؛ چون یک بعد ما در عالم ماده است و باید ناچارا در زمین زندگی کنیم ؛ پس باید به جسم و خصوصیات جسمانی خودمان هم علم داشته باشیم و

آن را سالم نگه داریم . چون جسم ، مرکب روح است و گویند که عقل سالم در بدن سالم است .حال منظور من این است که تو به عنوان یک انسان به این سواد خود اکتفا نکن و

به خود و مرتبه ی بالای وجودت هم توجه کن و شناخت خود را بالا ببر و علاوه بر سواد آموزی ؛ کسب علم کن و خود را بیاب .

چون با کسب علم تو می توانی به خود عالی دست پیدا کنی و به دارایی های وجودت می رسی و درون شناس می شوی و درون را معالجه می کنی .

امروزه آنقدر این مطالب غریب و دست نخورده مانده اند که برای یک کلمه حرف حق باید آنقدر فشار بکشی تا با مقدمه و مثال و غیره و ذلک بتوانی منظور خود را بگویی .

 دانشگاه امروزی فقط سواد تو را بالا می برد ، و تو را همچنان در جهل نگه می دارد . اما علم یک امر وجودی و از جنس عقل است و عقل تو را رشد می دهد و

 و تو صاحب علم می شوی ،یعنی علم را دارا می شوی و راه را از چاه می شناسی . 

  


برچسب‌ها:

بسم الله الرحمن الرحیم

علم حقیقی آن علمی است که وقتی به آن می رسی و آن را کسب می کنی، خود به خود به دنبال آن شکر می آید ،

و تو از فزونی علم مغرور نمی شوی بلکه هر چه علم در تو زیادتر می شود ؛ متواضع تر می شوی و شاکر ، نه کافر .

کفر یعنی پوشاندن ،پوشاندن چه چیزی ؟ پوشاندن حقیقت ، کسی که به علم حقیقی دست پیدا کند ؛ هرگز حقیقت را نمی پوشاند ،

بلکه هم به زبان و هم در عمل حقیقت را نشان می دهد .در روایت است که :" اطلبوا العلم ولو بالصّین " طلب کنید علم را اگر چه در چین باشد .

علمی که قران فرموده برای بدست آوردن آن حتی باید به دورترین نقاط دنیا سفرکنید و آن را بیابید ؛

آن علمی است که تو با کسب آن علم ، خود را می یابی و جایگاه خودت را در نظام هستی می یابی ،

متأسفانه امروز علمی که در دانشگاهها هست و فرد می آموزد ؛بیشتر او را در خودش گم می کند تا پیدا !

  و فرد هر چه می آموزد ، آن خود عالی و حقیقی را بیشتر می پوشاند ؛و در عوض اینکه حق را نشان دهد ،

حق را می پوشاند . البته این علم به عنوان مقدمه و در اول راه خوب است ،

اما برای تکمیل آن باید به دنبال علمی باشیم که خدا آن را بر ما واجب کرده و آن علم ، شناخت خویشتن است

که با مجاهده ی علمی و عملی ، آن را می یابی .

    

    


برچسب‌ها:

تاريخ : چهار شنبه 16 اسفند 1392برچسب:علم , علم حقیقی, خود عالی , اطلبوا العلم ,پوشاندن حقیقت , شکر , کفر ,, | 8:38 | نویسنده : ایرانمنش |

بسم الله الرحمن الرحیم

با هر از دست دادنی ، وجود تو اشتداد و وسعت می گیرد و باز می شود و اسنعداد وظرفیت وجودی ات بالا می رود تا به مراتب بالاتر وجودت راه می یابی .

دیگر دید و بینش تو به هستی توحیدی می شود و می یابی که غیر از اراده ی خدا در عالم اراده ای نیست و می بینی که همه ی قدرت ها و کارها به دست او ست .

لذا او را فاعل مطلق می بینی و به این فهم و ادراک می رسی که فقط خدا کاره است و من هیچ کاره !!  دیگر خود را کنار می کشی و در کارش نظر نمی دهی ،

بلکه کارت را به او وامی گذاری و در آنچه برایت پیش می آورد، صبر می کنی و دیگر هر چه پیش آید ، خوش آید ؛ تو با رضایت آن را می پذیری .

 


برچسب‌ها:

تاريخ : سه شنبه 13 اسفند 1392برچسب:وسعت وجود , اشتداد وجودی , توحید فاعلی , اراده ی خدا , وسعت روح, | 10:48 | نویسنده : ایرانمنش |

بسم الله الرحمن الرحیم

امروز برای پیامک دادن ، دکمه های مخصوص را می زنی و بدون واسطه ی کاغذ و قلم و پاکت و تمبر ، پیام تو ارسال می شود ؛

 حال اگر گوشی طرف خاموش باشد ، پیام تو هم هرچند مهم باشد ، هرگز به او نمی رسد و نمی تواند آن را دریافت کند و از تو هم کاری ساخته نیست ، چون گوشی مال اوست و به او تعلق دارد؛ لذا روشن یا خاموش گذاشتن گوشی  به اختیار اوست . 

 " یا دائم الفضل علی البرّیه ......" ای آنکه احسانت همیشه بر خلق ریزا نست 

خداوند مهربان دائم از ملکوت به دل من و تو  پیام می فرستد، اما گوشی قلب تو خاموش است و دلت هنوز پیام

ملکوتی را دریافت نکرده، آره خداوند مهربان خاموش کردن یا روشن گذاشتن گوشی قلب را به اختیار تو

گذاشته ؛ اما به دلیل اینکه مهربان است و دائم الفضل است، دائم لطف و احسانش بر تو ریزان است؛

و تا تو زنده ای و نفس می کشی، دائم از آسمان ملکوت خدا به تو ندا می دهد که بنده ی من !من تو را دوست دارم ؛ به سوی من برگرد و گوشی قلبت را روشن کن و ندای مرا بشنو !

 هر یا الله تو را ، او لبیک می گوید و صدایت را می شنود و همیشه با توست .........

پس برای یک چند روزی گوشی قلبت را روشن بگذار و پیام ملکوتی را دریافت کن .   

 چون پیام بسیار مهم است ؛ اگر امروز آن را دریافت نکنی ؛ فردا که به عالم بالا منتقل شوی وببینی که پیام چه بوده و تو به علت دل مشغولی به دنیا ، فقط گوشی اعتباری دنیا را روشن گذاشتی و گوشی قلبت همیشه خاموش بوده و تو از تمام خبرها و جریانات اون ور بی خبر بودی ،

جز ناله ی واحسرتا و سوختن و.....فریاد : "یا لیتنی کنت ترابا " دیگر چه داری ؟ !!

 


برچسب‌ها:

تاريخ : سه شنبه 15 اسفند 1392برچسب:پیام ,پیامک , ارسال پیام , خبر مهم , گوشی قلب , موبایل ,دل , فلب, دائم الفضل , , | 8:59 | نویسنده : ایرانمنش |

بسم الله الرحمن الرحیم

عالم محضر خداست و همه ی ما علم داریم و می دانیم که همیشه در محضر او حاضر هستیم ؛ حال چرا ما این محضر را ادراک نمی کنیم و آن را جدی نگرفتیم ؟

چون در دلمان آن را باور نکردیم و این محضر را فقط با آلت و چشم ظاهری نگاه می کنیم . کسی که نابیناست اگر ساعتها بنشینی و برایش از زیبایی گل بگویی ؛

او هرگز نمی تواند آن زیبایی گل را ادراک کند . آره علم دارد و و آن لطافت و زیبایی گل را هم می تواند توضیح دهد ، اما زیبایی واقعی گل را نچشیده ؛ چون ندیده !

و این علم او باید با عمل دیدن چشم کامل شود . بله ما می دانیم که خدا همه جا حضور دارد و این حاضر بودن خدا را می توانیم در چندین مقاله بنویسیم و .........

اما چرا خود به این باور و یقین نرسیدیم ؟ برای اینکه علم داریم اما به علمی که داریم ؛  عمل نکردیم . و وجودمان همچنان در تاریکی جهل می سوزد .

گفتیم عمل به قران ، به انسان معرفت می دهد و درون او را روشن می کند و به آرامش می رساند .

وقتی من در عمل به قران لنگ می زنم ؛ پس وجود من فاقد چراغ ایمان است و من در تاریکی وجودم چگونه می توانم ببینم ؟!

پس وجود ما چون تاریک است ، ما حضور خدا را در زندگی مان ادراک نمی کنیم . چون آن را نچشیدیم و

تا امروز به باورمان نرفته و به یقین نرسیدیم که خدا حاضر است و حضور تام دارد .

می پرسید از کجا چنین می گویم ؟ از آنجا که اگر تو حضور خدا را باور داری ؛ پس چرا بی پروا دائم در گناهی .

تو وقتی در مقابل یک بزرگواری که کرامات بسیار دارد ؛ می نشینی چقدر مواظب هستی در مقابل او بی ادبی نکنی ،

چون حضور او را ادراک می کنی و در مقابلش حتی یایت را هم دراز نمی کنی ! اما در مقابل خدایی که دائم در محضر او هستی چه ؟!!!

 

 

  

  


برچسب‌ها:

تاريخ : سه شنبه 13 اسفند 1392برچسب:محضر , حضور , حاضر , خدا حاضر است , گناه , بیابی , کرامات , چشیدن , ادراک , چراغ , ایمان , , | 7:38 | نویسنده : ایرانمنش |

بسم الله الرحمن الرحیم

گفتیم انسان با عمل به قران ،به شناخت خود و به معرفت خدا دست پیدا می کند و

راز خلقت خود را می یابد .و در وجود خود ساکن شده و به آرامش واقعی می رسد . کسی که نتواند به این آرامش حقیقی دست پیدا کند ؛هرگز اطرافیانش و جاذبه های فانی دنیا ، نمی توانند درون او را به آرامش واقعی برسانند .

چیزی که خود سرد است و فاقد گرمی است ؛ چگونه می تواند به شیئ سرد ، حرارت بدهد .

هر چیزی که رنگ معنا و معنویت در آن نباشد ، در بطنش فاقد آرامش است و نمی تواند تو را به آرامش واقعی برساند ؛ اگر چه برای ساعتی تو را به آرامش می رساند ، اما این یک آرامش کاذبانه و وهمی است ، چون بعد از اتمام آن ، تو با کوچکترین مشکل و مصیبتی فورا وجودت ناآرام و مضطرب می شود .

اما کسی که با معرفت نفس و شناخت خود توانسته باشد به آرامش درونش برسد  ؛ می تواند این آرامش را هم به دیگران منتقل کند . شما دیدید افرادی که رنگ درون آنها به رنگ معنا ست و شما در کنار آنها احساس آرامش می کنید و یا افرادی که در درون فاقد معنویت هستند و شما وقتی به آنها می رسید در وجودتان احساس نا آرامی می کنید ؛ چون این آرامش یا عدم آرامش ، در درون آنهاست  ، یعنی روشنایی یا تاریکی وجودشان ، به شما انرژی مثبت یا منفی می دهد ؛ برای همین اسلام در این رابطه ما را از دوست و همنشین بد باز می دارد .

 

 

      


برچسب‌ها:

تاريخ : دو شنبه 12 اسفند 1392برچسب:رنگ معنا , شناخت , جاذبه های فانی , معنویت , درون , آرامش , راز خلقت, | 13:59 | نویسنده : ایرانمنش |

بسم الله الرحمن الرحیم

کسی که بتواند به دارایی های وجودش دست پیدا کند به آرامش حقیقی رسیده . اگر گفته اند به قران عمل کنید ؛

برای این است که فقط با عمل به قران می توان به دارایی های وجود و به آرامش درون دست پیدا کرد .

خداوند مهربان چون می خواهد ما به این آرامش واقعی دست پیدا کنیم ؛ هی در این مسیر به ما پاداش می دهد تا ما با قران انس گیریم .

لذا می فرماید اگر روزی پنجاه آیه قران با تدبر بخوانی ،فلان پاداش را دارد ؛ اگر نماز اول وقت بخوانی فلان فضیلت را دارد و اگر انفاق کنی فلان پاداش  ...

فقط به این دلیله که ما با رو آوردن به نماز و با تدبر قران خواندن و کسب اعمال صالحه ، وجودمان لطیف می شود و به لطافت و نورانیت و آرامش درون می رسیم . چون همان گونه که بالاترین نعمت دردنیا آرامش داشتن است ؛

در آخرت هم بالاترین نعمت ، رسیدن به آرامش درونی است . حال اگر کسی بتواند در دنیا به این آرامش دست پیدا کند ؛

با همین آرامش هم به عالم بالا منتقل می شود . ولی اگر نتوانست با این شناخت از خود به آن آرامش مورد نظر برسد ؛

با همین تزلزل درون وارد عالم بالا می شود  و این برایش می شود عذاب الیم ؛ وگرنه فردای قیامت خدا نمی خواهد ما را عذاب کند ،

 ما خودمان چون در درون آرامش نداریم ؛ فردا در عذابیم

همان گونه که شما در دنیا هم دیده اید افرادی که غرق در نعمت اند ،اما چون در درون آرامش ندارند ؛ در رنج و عذابند .

در عالم فردا هم اگر تو این آرامش را نداشته باشی ، در عذاب الیم قیامت گیری !

   


برچسب‌ها:

بسم الله الرحمن الرحیم

روایتی است از معصوم (علیه السلام ) : "من عرف نفسه فقد عرف ربه " هرکس خودش را بشناسد ، پروردگارش را خواهد شناخت .

   آن قدر شناخت خود مهم است که با شناخت خود به شناخت خدا می رسی . قبلا عرض کردیم که ما دو تا خود داریم ، یک خود عالی و یک خود دانی .

ما باید خود عالی را بشناسیم ؛ تا به شناخت خدا برسیم . خود عالی یعنی : روح ، جان ، قلب . منظور از قلب آن که به شکل صنوبری است ، نیست؛

بلکه آن قلب و جانی است که به خدا وصل است .

خود دانی همین جسم است با تمام خواسته های مادی که دارد و بعد از پایان عمر در خاک دنیا دفن و خاک می شود و تو آن را ترک می کنی و

خود (خود عالی ) به عالم خودش یعنی به عالم بالا منتقل می شود . دین و شریعت و تمام انبیاء هم به خاطر خود عالی آمده اند

تا خود عالی را به ما بشناسانند و با روایات و احادیث و قران به ما یاد می دهند که چگونه باید با دکمه های کامپیوتر وجودمان کار کنیم و آن را باز کنیم و

خود را بیابیم و دارای تمام آن دارایی های شویم که خدا از ازل آن را در نهاد و در فطرت ما به ودیعه گذاشته و

ما باید با مجاهده ی علمی و عملی به آن دارایی وجودمان دست پیدا کنیم .     

 


برچسب‌ها:

تاريخ : دو شنبه 12 اسفند 1392برچسب:معرفت نفس , شناخت خود , خود عالی , شناخت خدا , , | 7:11 | نویسنده : ایرانمنش |

بسم الله الرحمن الرحیم

کیست انسان ؟ یک نگاه آسمانی داشتن

بینشش توحید ، خدا را داشتن

چیست ایمان ؟ در صراط غلتیدن

هم نفس با قدسیان !

دور دور آسمان چرخیدن

چیست راستی یقین ؟ عین الیقین !

در صراط مستقیم و در خدا گردیدن

گم شدن تا آسمانهای وجود و

تا براق بلعیدن

شعر از ایرانمنش


برچسب‌ها:

تاريخ : یک شنبه 11 اسفند 1392برچسب:انسلن , ایمان, یقین , صراط , صراط مستقیم , براق , نگاه آسمانی ,, | 14:29 | نویسنده : ایرانمنش |

بسم الله الرحمن الر حیم

تو دعا کن ! اگر برآورده شد ، نعمت است

اگر نشد ، حکمت است

 


برچسب‌ها:

تاريخ : یک شنبه 11 اسفند 1392برچسب:دعا , حاجت ,, | 11:58 | نویسنده : ایرانمنش |

بسم الله الرحمن الرحیم

قران نسخه ی وجودی انسان است . با تدبر در قران ، تو یاد می گیری چگونه با دکمه های کامپیوتر وجودت کار کنی و

با عمل کردن به قران ، رمز تک تک دکمه های وجودت را کشف می کنی و می فهمی هر کدام از برنامه های وجودت را با چه دکمه ای باید باز کنی .

این حرفها عین  واقعیت است و حقیقت دارد و خیالی نیست ؛تو هم اگر می خواهی ببینی راستی آنها را ،کافی است دقایقی با خودت و دلت خلوت کنی ؛

آن وقت صمیمانه از دلت بپرس و ببین چقدر درونت به این مطالب و این معارف و حقایق تشنه و گرسنه است . چون فطرت ما طالب غذای آسمانی است . 

و درون تو هم تشنه ی این حقایق است ؛ اما تو چون در خیالات دنیای خیالی و وهمی زمین گیر کردی ، از واقعیات دور شدی ؛

البته انسان تا زنده است ؛ فرصت دارد برگردد و کامپیوتر وجودش را به کار بیندازد و برنامه های کامپیوتر وجودش را از معنا و معنویت پر کند و

با این توشه ی پربار به وطنش ( به عالم باقی ) وارد شود .   

وقتی تو با کامپیوتر کار می کنی ، تمام ذهن و فکر تو مشغول است و از اطراف خود غافلی ! 

یعنی از همه جا غایب و در این ، حضور و  آرامش داری . انسان وقتی موفق شد به کامپیوتر وجودش راه پیدا کند و برنامه هایش را باز کند ،

هر دکمه ای که می زند ، برنامه ای خاص و جذاب چنان او را مشغول و غرق در خود می کند ؛ که از تمام جاذبه ها و غم ها و شادی های کاذب دنیا غافل و آسوده می شود ؛

چون تمام توجه اش به برنامه های وجودش است که بر او باز شده ، لذا آرام است و درکامپیوتر وجود خود حاضر است و از جاذبه های کاذب و خیالی بیرون  غایب است .   

 

 


برچسب‌ها:

تاريخ : جمعه 10 اسفند 1392برچسب:, | 6:59 | نویسنده : ایرانمنش |

بسم الله الرحمن الرحیم

ارزش و بهای هر چیزی به نیتی است که از انجام آن داشتی . فرض کن تو از مکه ی مکرمه اومدی و

چهار نفر از دوستات برات گل آوردند .اولی برای جبران اون گل دیروزت ، برات گل آورده و 

دومی به خاطر حرف اطرافیان که نگن چقدر خسیسه ، گل آورده و

سومی برای گرفتن سوغاتی (با منت ) برات گل آورده ،

اما نفر چهارم فقط بخاطر علاقه ای که به تو داره و برای دیدن تو گل آورده ؛

گرچه شاخه گل او بسیار کوچک و نا چیز است و در مقابل دسته گل دیگران به چشم هم نمیاد ؛

اما چون فقط به نیت تو آورده ،برات زیباترین گله ! درسته ؟

با این مثال میخوام بینش و نیت چهار نفر که یک کار مشترک را انجام می دهند را عرض کنم ؛

بعد خودت بگو  قرب و ارزش کدام نزد خدا بالاتره .

اولی نماز می خونه چون می ترسه خدا او را به جهنم ببره ، دومی نماز می خونه برای بهشت و پاداش گرفتن ،

سومی با منت می خونه و توقع داره که حاجتش را بگیره ( هی میگه خدایا من که این قدر نماز خوندم چرا حاجتم رو نمیدی )

 اما چهارمی آن بنده ای است که با بینش و نگاه درست به هستی ،

فقط برای سپاس و شکر از نعمت های خداوند مهربان نماز می خواند و خودش هم می داند

با این نماز نمی تواند ذره ای از نغمت ها ی خدا ی مهربان را سپاس بگوید. حال تو بگو .........

در ادامه مطلب با ما همراه باشید

 

 

      


برچسب‌ها:

ادامه مطلب
تاريخ : چهار شنبه 9 اسفند 1392برچسب:نیت , انگیزه ی درونی , شکر , سپاس , نگاه درست معرفت ,, | 8:30 | نویسنده : ایرانمنش |

بسم الله الرحمن الرحیم

قران یعنی  "ذکر " یعنی : یاد آوری .  یاد آور ی چه چیز ؟ !

یاد آور ی دارایی ها ی وجودمان

آن دارایی را که خداوند مهربان از ازل در درون همه ی ما گذاشته ، منتها عده ای با اطاعت کردن از نفس و مخالفت امر خدا، آن دارایی را فدای دنیایمان کرده ایم و با این غلط حرکت کردن آن سرمایه ی وجودمان را در دنیا خرج کرده ایم وبا این زیان کاری هم وارد عالم بالا می شویم .

اما عده ای هم با زیرکی ، دنیا را وسیله و ابزاری گرفتند برای رسیدن به آن دارایی و به آن کامپیوتر و سرمایه ی  وجودشان راه پیدا کردند وآن سرمایه را در بازار سود ریختند و با سود کلان هم وارد بر آن عالم می شوند .

در دنیا هم شما دیده اید افرادی که زیرک و هوشیارترند ، بهتر می فهمند که  سرمایه و پول خود را چگونه باید به سود برسانند ؛

اما عده ای هم در اثر نادانی نه تنها پول و سرمایه ی خود را در بازار سود نمی ریزند ؛ بلکه با ریخت و پاشی که دارند ؛هی از سرمایه و پول آنها کاسته می شود تا نهایتا به بن بست و ورشکستگی می رسند .

اگر ما سرمایه ی درون را چراغ روشنی فرض کنیم ،کسی که به این چراغ و روشنایی درون دست پیدا کند ،صاحب نور است ؛ می تواند با این چراغی که بدست دارد به هر تاریکی وارد شود و زمین هم نخورد ،

 چون با نور درونش حرکت می کند و  بصیرت دارد و جلوی پایش را و چاله ها و دامهایی که شیطان در مسیرش پهن کرده را می بیند و تا رسیدن به مقصد (بهشت ) در راه پایش به چاله های گناه نمی لغزد .

اما کسی که نتوانسته به کامپیوتر و سرمایه و دارایی و نور وجودش راه پیدا کند چه ؟!  

دیگر خود بخوان حدیث مفصل از این مجمل

 

          


برچسب‌ها:

تاريخ : چهار شنبه 8 اسفند 1392برچسب:قران , نسخه , چراغ راه , روشنایی, دارایی , , | 2:16 | نویسنده : ایرانمنش |

 

بسم الله الرحمن الرحیم

کسی که معرفت نداشته باشد خراب کاری می کند ، ولو انگیزه اش بالا باشد و

به قصد و انگیزه ی قربت بخواهد انجام دهد ؛اما چون بصیرت ندارد ، خراب می کند .

 


برچسب‌ها:

تاريخ : چهار شنبه 7 اسفند 1392برچسب:عمل , عکس العمل , بصیرت , معرفت ,معرفت نفس, | 9:47 | نویسنده : ایرانمنش |

بسم الله الرحمن الرحیم

اگر تو بتوانی به کامپیوتر وجودت و به دکمه های روحت دست پیدا کنی ؛

برنامه هایی که خداوند در" عالم ذر " در درون تو ریخته بر تو باز می شود و

راز درون خودت را و راز هستی را می یابی !  


برچسب‌ها:

تاريخ : چهار شنبه 7 اسفند 1392برچسب:راز , راز هستی , عالم ذر , , | 8:30 | نویسنده : ایرانمنش |

بسم الله الرحمن الرحیم

حال و احوال آدم ها با هم یکی نیست ، چون درون آدم ها با هم فرق می کند و در نتیجه بینش و دیدگاه آنها هم متفاوت می شود .

این دو گانه بودن دیدگاه ها ، باعث شده انسانها در اعتقادات با هم اختلاف داشته باشند . کلّا اختلافاتی که شما بین یک زوج یا در بین دوستان  یا امروز بین کشورها می بینید ؛

تماما بخاطر متفاوت بودن دیدگاه آنهاست . وقتی بینش و دیدگاه تو به هستی درست شد ؛ هستی را از زاویه ی درست نگاه می کنی و به راز هستی پی می بری .

بدنبال بینش و نگاه درست ، اندیشه ی درست می آید و به دنبال این اندیشه ی درست ، عملکرد تو درست می شود و این عملکرد درون تو را می سازد .

خانه ی درون که ساخته شد ؛ تو در آن ساکن می شوی و در آن قرار و آرام داری و دیگر در اعتقادات خود ثابت می شوی و ثابت هم می مانی ؛

چون دید و نگاه تو به هستی باز شده و با بینش درست حق را یافتی و دیگر به این راحتی هر مذهب و آئینی نمی تواند تو را گول بزند و تو دنبال هر کیش و مذهبی راه نمی افتی و در زیر هر پرچمی هم سینه نمی زنی ، چون با بینش و عقیده ی درست راه را از چاه می دانی .  

 

 


برچسب‌ها:

تاريخ : چهار شنبه 7 اسفند 1392برچسب:بینش و نگاه درست , سینه زدن , پرچم , اندیشه ی نو , خانه , خانه ی درون , مذهب , عقیده , اعتقادات, اختلافات , , | 7:31 | نویسنده : ایرانمنش |

بسم الله الرحمن الرحیم

خداوند مهربان وقتی خیر کسی را بخواهد در او شوق شنیدن معارف را ایجاد می کند و با این شوق او را حرکت می دهد ؛

تا او را به خود عالی و به آرامش درونش برساند .البته در این راه هی او را به دست اندازها می اندازد تا

با سختی ها و فشارها وجود او را به بالندگی و رشد برساند .درطی این مسیر بنده باید صبر داشته باشد

که گفته اند :" گر صبر کنی زغوره حلوا سازی " خداوند صابران را دوست دارد و تو یقین داشته باش که صبر تو بی پاداش نمی ماند .

 


برچسب‌ها:

تاريخ : دو شنبه 5 اسفند 1392برچسب:صبر, فشار , سختی , آرامش , خود عالی , , | 8:0 | نویسنده : ایرانمنش |

بسم الله الرحمن الرحیم

گفتیم یکی از معانی قران ،  "ذکر" است یعنی : "یاد آوری " .حال من و شما چه چیزی را فراموش کرده ایم که

قران می خواهد آن را به یاد ما بیاورد ؟!

 قران ، کلید قفل وجود من و تو ست.و تو فقط و فقط با این کلید می توانی قفل بسته ی وجودت را باز کنی .

یعنی امروز تو اگر به قران عمل کردی ؛ فبها !  و برنامه ی کامپیوتر وجودت بر تو باز می شود و

تو زیبایی های وجود خودت را خواهی دید ، اما اگر تو امروز به این نسخه ی وجودت (قران )  عمل نکنی ؛

فردا در آتش و عذاب گرفتار خواهی بود .

 قران نسخه ی وجود تو است  که خداوند مهربان لطف کرده و با سختی های زیادی که برپیغمبر اکرم (صلی الله

علیه و اله و سلم ) وارد شد ، آن را از طریق آن حضرت به ما رسانده  تا ما راه درست زندگی کردن را از قران

بگیریم تا فردای قیامت سعادتمند شویم ؛ حال بماند اینکه عده ای فقط قران را سر سفره ی عقد و هفت سین

می گذارند و بالای سر مسافر می گیرند و فلان و بهمان می کنند ، اما اگر هوشیار باشند و با قران انس گیرند ؛

می بینند که قران ریز ریز مسائل زندگی را بر آنها شرح داده ، اما کو گوش شنوا و چشم بینا !!  

 

 


برچسب‌ها:

تاريخ : دو شنبه 8 اسفند 1392برچسب:قران , کلید , قفل بسته , عمل به قران , ذکر , یادآوری , مسافر , سفره , هفت سین , عقد ,نسخه ی وجود , | 1:50 | نویسنده : ایرانمنش |

بسم الله الرحمن الرحیم

 تو وقتی دکمه ی کامپیوتر را می زنی ،درست است که خیلی راحت به فلان برنامه اش دست پیدا می کنی ؛ اما غافلی از اینکه داری نفس را به راحتی کار عادت می دهی .

وقتی شما نفس را به راحتی عادت دادی دیگر نفس ، به تو کار آرایی لازم را نخواهد داد . یعنی چی ؟

با مثال عرض می کنم ، شاید شما هم تجربه کرده باشید که وقتی  دائم به دهان بچه ات غذا می گذاری و به او اجازه نمی دهی خودش غذا بخورد ؛

این روند تا نوجوانی و شاید هم تا جوانی ادامه پیدا می کند و بچه تان به این وضع عادت می کند و

به خودش زحمت نمی دهد که خود قاشق را به استقلال دستش بگیرد ؛ چون دلسوزی بیجای شما به او اجازه نداده ،

طرز درست گرفتن قاشق را بیاموزد و تجربه نکرده خود به دهان خودش غذا بگذارد و مزه مزه کند و  این محبت تو عین ظلم به اوست .

متأسفانه ما امروز نفس و سرمایه های زیبای درونمان را در خودمان بلا استفاده رها کرده ایم و مغز و فکرمان را راکد گذاشته ایم . چرا ؟

چون امروز وسیله ای به نام کامپیوتر لقمه ی آماده و جویده شده را با زدن دکمه ای به مغز و افکار من القا می کند و به جای من می اندیشد و امروز کامپیوتر به من فرصت اندیشیدن را نمی دهد .

من هم دیگر لزومی ندارد به خودم زحمت بدهم و بیندشم ! لذا این راکد رها کردن فکر و اندیشه  و این محبت اومانیزم و صهیونیسم ، عین ظلم به بشریت است 

چون من و امثال من دیگر به خودمان زحمت فکر کردن را نمی دهیم ؛برای همین جوان امروز به غذای جویده و آماده ( فست فود ) و به کامپیوتر عادت کرده و

 بدون کامپیوتر ، دست و پایش را گم می کند ؛ چون تو خالی است و اندیشه نکرده و به کامپیوتر زیبای وجودش دست پیدا نکرده . البته منظور من این نیست که نباید از کامپیوتر استفاده کنیم ؛ بلکه منظورم این است که تو باید از کامپیوتر به عنوان یک ابزار استفاده کنی و به وسیله ی آن کامپیوتر وجودت را تقویت کنی ! یعنی تو باید علم کامپیوتر امروزی را مقدمه قرار بدهی و به وسیله ی این علم ، به علم و کامپیوتر وجودت برسی.

    


برچسب‌ها:

تاريخ : شنبه 3 اسفند 1392برچسب:رمز و راز , درون , کامپیوتر , استقلال , ترک عادت ,سرمایه , لقمه یجویده , , | 8:21 | نویسنده : ایرانمنش |

بسم الله الرحمن الرحیم

شما در عالم ماده هیچگاه بدون شناخت غذا نمی خورید ؛ در عالم معنا هم بدون شناخت نمی توان به روح غذا داد .

در عالم ماده شما اول غذا و رابطه ی آن را با بدنتان می شناسید ، بعد آن را طلب می کنید و می خورید و به دنبال آن هم رشد می کنید .

در عالم معنا هم شما غذای روح (قران ) را و رابطه ی آن را با روحتان می شناسید ، بعد آن را طلب می کنید و اشتیاق پیدا می کنید آن را با تدبّر بخوانید .

آن وقت به دنبال این تدبّر ، معرفت شما به آیات قران بالا می رود و .....

معرفت که بالا رفت ؛ به قران عشق پیدا می کنید و جذبه ی قران شما را می گیرد و قران خود را بر شما باز می کند .

 چون قران زنده است و هر کس که با قران مأنوس شود ، با قران زنده می شود و

 حیات می یابد و در درون باز می شود و دکمه های کامپیوتر وجودش را می یابد .

  


برچسب‌ها:

تاريخ : شنبه 3 اسفند 1392برچسب:روح , غذا , غذای روح , شناخت , معرفت , معرفت نفس , عرفان , , | 7:29 | نویسنده : ایرانمنش |

بسم الله الرحمن الرحیم

همان گونه که برای شکوفه دادن یک بذر ، باید غذای مورد نیازش را بدهیم ؛ برای باز شدن بذرهای وجود هم باید غذای مورد نیاز روح را بدهیم .

 غذای اصلی انسان و غذای حقیقی روح ، قران است و معارف .  وقتی بذر را آب دادی ، از خاک بلند می شود و قد می کشد

تا نهایتا یک درخت کامل می شود و شکوفه و میوه می دهد و تازه قرب و ارزش پیدا می کند و انسان طالب آن می شود .

وقتی تو بذر وجودت را با قران و معارف آب دادی ، روح از ارض و خاک و زمین تن بلند می شود و به آسمان قد می کشد و بالا می رود .

گیاه برای رشد کردن حتما باید در خاک رود و بعد از مدتی که در خاک ماند و فشار و گرمی خاک و نمناکی و تاریکی زیر خاک را تحمل کرد ؛

باید از خاک بلند شود تا به مرحله ی شکوفه دادن برسد . انسان برای بالندگی و به قرب رسیدن حتما باید در خاک بندگی رود و

بعد از مدتی که در خاک بندگی ماند و عبودیت کرد و با فشار طاعت و نافرمانی از نفس ، ترک محرمات کرد و عبد شد ؛

وجودش باز و شکفته می شود و خود بخود ، دکمه های کامپیوتر وجودش را می یابد

و از ظلمت و تاریکی وجودش خارج می شود و به نور و روشنایی وجودش بار می یابد .

قران می فرماید :" الله ولی الذین امنوا یخرجهم من الظلمات الی النور ........."

 


برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 1 اسفند 1392برچسب:غذای جان , غذای روح , نور و روشنایی , تاریکی , ظلمت , بندگی , قران , معارف, | 11:6 | نویسنده : ایرانمنش |

بسم الله الرحمن الرحیم

فشارها و مصایب زندگی ، روح را لطیف می کنند ؛ لذا تو لطیف می شوی و دکمه های درونت را می یابی .

فشار یعنی کمکی که خداوند به ما می کند تا به آن بالا و به آن قلّه برسیم . یک حرکت کوچک تو به طرف خدا  تو را به سراشیبی می اندازد تا سریع تر و آسان تر راه و مسیر خدا را بروی .

حال ما به چه طریق باید حرکت کنیم ؟ با اعتقاد به غیب و عمل به آن اعتقاد .

یعنی آنچه خداوند می فرماید : " بکن " یعنی واجبات را انجام بده و آنچه می فرماید " نکن " یعنی محرمات را ترک کن . وقتی تو در چهار چوب فقه به این طریق عمل کردی و رفتی در هدایت اولیه ؛ او تو را به هدایت ثانویه هل می دهد و تو را در مسیر زیبای عبودیت قرار می دهد و تو عبد او می شوی و این قدم اول تو است که به پلّه ی اول نردبان آسمان پا می گذاری ؛ درست مانند مسافری که بعد از تهیه ی بلیط ، تازه پا به اولین پله ی اتوبوسی می گذارد که می خواهد به طرف مقصد مورد نظر حرکت کند .

 


برچسب‌ها:

تاريخ : سه شنبه 6 اسفند 1392برچسب:سفر ,عبودیت , عبد , مسیر , واجبات , محرمات , غیب , عقیده , عمل , عملکرد ,مصایب , کامپیوتر, | 12:24 | نویسنده : ایرانمنش |

لطفا از دیگر مطالب نیز دیدن فرمایید
.: Weblog Themes By SlideTheme :.


  • سحر دانلود