فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز

لطفا از تمام مطالب دیدن فرمایید.

بسم الله الرحمن الرحیم

تو برای ورود به کامپیوتر وجودت و باز کردن برنامه های آن ، فقط یک راه داری ؛ آن هم علم و عمل است .

یعنی با مجاهده ی علمی تو علم پیدا می کنی که در وجود تو کامپیوتر بسیار  پیشرفته ای است ؛ که هر دکمه اش ، برنامه ای خاص و زنده و هیجان انگیز دارد .

و تو فقط با عمل به آن می توانی به آن وارد شوی و برنامه هایش را باز کنی و با آن رشد کنی و بالا روی .

کامپیوتر امروزی فقط به درد دنیا و علم امروز می خورد ؛ چون دنیا فانی است ، پس برنامه های این کامپیوتر هم فانی است ؛

البته شاید به ظاهر علمی هم به آدم اضافه کند و انسان را دانا کند ؛ ولی دیگر انسان را دارا نمی کند .

دانایی با دارایی دو تا ست . کامپیوتر دنیا انسان را دانا می کند منهای دارا شدن ، اما کامپیوتر وجود علاوه بر اینکه انسان را دانا می کند ؛ او را به دارایی های وجودش هم می رساند . چگونه ؟

عجله نکنید ! بحث بسیار مفصلی است که اگر سعی کنید با ما همراه باشید به تمام سؤالات شما انشاءالله جواب داده میشود .


برچسب‌ها:

تاريخ : چهار شنبه 30 بهمن 1392برچسب:دانایی , دارایی , وجود انسان , عرفان , درون , , | 14:37 | نویسنده : ایرانمنش |

بسم الله الرحمن الرحیم

مرحوم علامه  و آقای بهجت (رضوان اللله علیه )از مرحوم آقای قاضی (ره) نقل می کردند که ایشان می فرمود :

" اگر کسی نماز واجبش را اول وقت بخواند و به مقامات عالیه نرسد ، مرا لعن کند " و یا فرمودند : " به صورت من تف بیندازد "


برچسب‌ها:

تاريخ : سه شنبه 29 بهمن 1392برچسب:نماز , نماز اول وقت , نماز واجب, | 12:32 | نویسنده : ایرانمنش |

بسم الله الرحمن الرحیم

انسان با هر که سنخیّت دارد ، به او نزدیک است و از او تأثیر می گیرد . تو  اگر در صفات با امام نور سنخیّت داشته باشی به امام نور نزدیکی و از او هم اثر می گیری و

طبق میل او عمل می کنی و از این عملت هم رنج نمی بری یعنی بدون سختی و فشار آن را راحت انجام می دهی و عملکردت با عملکرد او یکی می شود و از ضد و خلاف آن عمل بیزاری .

خود بخود با امام حرکت می کنی و او تو را رشد می دهد و  بالا می برد و به سعادت و به بهشت می رساند .

اما اگر تو در صفات با امام نار سنخیّت داشته باشی پس به امام انر نزدیکی و از او هم اثر می گیری ؛ لذا با میل خود طبق خواست امام نار حرکت می کنی و

از این عمل خود رنج نمی بری ، بلکه با میل و رضایت و بدون فشار آن را انجام می دهی و از ضد و خلاف این عمل بیزاری . لذا با امام نار حرکت می کنی ف او تو را می برد و تا اسفل سافلین پایین می کشد و به عذابها و آتش و جهنم می رساند . 

 


برچسب‌ها:

تاريخ : یک شنبه 6 بهمن 1392برچسب:امام نور , امام انر ,بیزاری , سنخیت , هم سنخی , فشار و درد و جهنم , دوزخ , بهشت , انسان , | 9:42 | نویسنده : ایرانمنش |

بسم الله الرحمن الرحیم

اگر امروز کسی به تو خبر دهد که در زیر کابینت آشپزخانه ی شما ماربزرگی خوابیده . تو اگر آن را باور کنی ؛ هم از او تشکر می کنی و هم از او کمک می خواهی . اما اگر حرف او را باور نکنی و شک کنی که آیا راست می گوید یا دروغ ؟ نه تنها از او تشکر نمی کنی بلکه ممکن است به او جسارت و بی احترامی هم بکنی و از اینکه تو را ترسانده شاید به او ناسزا هم بگویی .

قران کریم در سوره نبأ می فرماید :" عمّ یتسائلون . عن النّبأ العظیم............. " . " از چه چیز از یکدیگر می پرسند ؟ در باره ی آن خبر بزرگ . همان که همواره در آن اختلاف دارند . نه هرگز زودا که بدانند ."خداوند قران صامت را به همراه قران ناطق (امام )برای ما فرستاده تا خبربسیار بزرگی را به ما بدهد و

به پیامبرش حضرت محمد (صلی الله علیه واله وسلم )فرمود :" قم فانذر " برخیز و بترسان ." (سوره مدثر )  . بترسان آنها را از فزع اکبر و از روز قیامت .

یعنی خداوند راستگوترین بندگانش را که از راستگویی به او محمد امین لقب داده اند را فرستاد ؛ تا به ما بگوید که در خانه ی قلب ما اژدهایی بسیار قوی و خطرناک به نام نفس خوابیده ، همه هوشیار باشید و از آن بپرهیزید و ماده ای به نام " تقوا و پرهیزکاری از گناه " بر روی آن بریزید ، تا به مرور کشته شود و به شما آسیب نرساند . 

گرچه خداوند مهربان به گونه های مختلف و از طریق آیات و احادیث و روایات ائمه ی اطهار (علیهم السلام ) این خبر را به گوش من رسانده و می رساند تا من خودم را از گزند و نیش این اژدهای موذی و خطرناک حفظ کنم ؛ اما من آنقدر نادانم که با او دست دوستی داده ام و با حماقت روز به روز به این اژدها نزدیک و نزدیک تر می شوم و او را تغذیه میکنم و او روز به روز بزرگتر می شود و  برای من نادان نقشه ها دارد و من بی خبر از همه جا ..                 در ادامه مطلب با ما همراه باشید........

 


برچسب‌ها:

ادامه مطلب

بسم الله الرحمن الرحیم

هر کاری آثاری دارد . یعنی به دنبال هر کاری ، آثاری نمودار می شود . وقتی غذا یا میوه یا موادی که حاوی آهن است ؛ 

یا ویتامین مشخصی را مصرف می کنی ؛ بعد از مدتی آثار آن را در جسمت می بینی .

به دنبال هر عمل عبادی که تو  انجام می دهی ،  آثار آن در روحت نمودار می شود . مثلا تو وقتی نماز می خوانی ، روزه می گیری یا حج مشرّف می شوی ؛

باید بعد از اتمام عمل ، آثار آن را در روحت ببینی . اگر آثار نماز و ... را در خودت نمی بینی و اگر حال تو در قبل و بعد از نماز یکی است ؛

و تو  همان آشی و همان کاسه که ده سال پیش بودی ؛ پس روح تو تا امروز از حقیقت نماز غافل بوده و نتوانسته آن را بخورد و هنوز مزه ی نماز واقعی را نچشیده !

از کجا چنین چیزی را می گویم ؟ از آنجا که بعد از سالها نماز خواندن ، هنوز مقیّد به ترک گناه نیستی و هنوز رذایل اخلاقی را در خودت می بینی .

هنوز انسانیت در تو بی رنگ است و تو خیلی راحت غیبت می کنی و آبروی بیست ساله ی شخص را در یک ، دو دقیقه  برباد می دهی ،

و این در حالی است که می دانی ؛ گناه غیبت ، شدید تر از زنا است . این رغبت و میل تو به غیبت و دروغ و تهمت و ربا و رشوه خواری و ...........

نشانگر این است که هنوز آثار نماز و روزه و حج و .... به جان تو نرفته و روح تو هنوز شیرینی عفو  و بخشش و مناجات با خدا را نچشیده ؛ 

برای همین تا امروز گرسنه مانده و هر چه فریاد می زند که گرسنه و تشنه است تو صدای او را نمی شنوی و

او از شدت ضعف در میادین مختلف زندگی گیج می زند و راه  را از چاه نمی شناسد ؛

چون غذا نخورده و بزرگ نشده و خوبی و بدی را از هم تشخیص نمی دهد . 

در ادامه مطلب با ما همراه باشید .... 

 

 


برچسب‌ها:

ادامه مطلب

بسم الله الرحمن الرحیم

 گرسنگی و تشنگی را به این علت در عالم ماده قرار داده اند ؛ تا تو به نیاز بدنت پی ببری . بدن تو با نشان دادن

گرسنگی به تو می فهماند که طالب غذا است و با زبان بی زبانی به تو می گوید : به من غذا بده تا رشد کنم و زنده بمانم .

اصولا هر چیزی که در عالم دنیا و در پایین هست ، صورت برتر آن در عالم بالا قرار دارد . خداوند متعال گرسنگی

را در عالم ماده قرار داده تا ما با گرسنه شدن در عالم پایین ، گرسنگی در عالم بالا را ادراک کنیم .یعنی بفهمیم

که وجود ما گرسنه ی یک چیز برتر و بالایی است ؛ و ما باید آن غذای حقیقی روح را بیابیم .

 همان گونه که اگر ما به جسممان  غذا ندهیم ؛ از شدت ضعف بیمار می شود و به طرف

غذای کاذب می دود تا خود را سیر کند . روح هم اگر غذای اصلی و حقیقی خود را نیابد و همچنان او را گرسنه

بگذاری ؛ به طرف غذای کاذب  جسم حمله ور شده و به آن چنگ می زند ؛ و به یک سیری کاذب می رسد و

دیگر دنبال غذای اصلی و انسانی خود نمی گردد و روز به روز از انسانیت فاصله می گیرد ؛

همچنان که شما خود شاهد هستید که امروز روح بشریت به قدری تشنه و گرسنه رها شده که

متوهّمانه نه تنها به غذای جسمانی خود بلکه به غذای جسمانی دیگران هم چنگ می زند و این سیری

کاذبانه تا آنجا پیش می رود تا حیات را از دست بدهد .

 

 

 

 


برچسب‌ها:

بسم الله الرحمن الرحیم .

1_  انسان در مرتبه ی اول به علت اینکه جهل دارد و نادان است ؛ گناه می کند . 

2_ در مرتبه ی دوم چون عقوبت گناه را نمی فهمد ، باز آن گناه را تکرار می کند .

3_ با تکرار و مداومت بر گناه ، کم کم با آن گناه ، انس می گیرد و به آن مشغول می شود .

4_ شیطان ، گناه را در نظرش جذّاب و شیرین جلوه می دهد و قرین و همدم او می شود .

5_ کم کم او با میل و رغبت خودش در آن گناه زندانی می شود و از این زندانی شدن هم ناراضی نیست .

6_  عقلش نمی رسد که در کجا زندانی شده و فهم و ادراک هم ندارد که باید کمک بخواهد .

 

7_  در این زمان گناه جزء ملکات او می شود و او دیگر حاضر نیست آن گناه را ترک کند.  

8_  دیگر نه پند و اندرز به گوشش نمی رود ، و  نه می تواند از عالم گناه خارج شود 

 در ادامه مطلب با ما همراه باشید ....

 

 


برچسب‌ها:

ادامه مطلب

بسم الله الرحمن الرحیم

بچه ی یک ساله ای که نقاشی کردن بلد نیست و فقط کاغذ را خط خطی می کند ؛ در مقابل دختر هفت ساله که وقتی نقاشی او را می بیند ؛ دائم به او ایراد می گیرد .

یعنی وقتی به او می گوید گل بکش ، خط می کشد. وقتی هم می گوید خانه بکش ، باز هم خط می کشد. لذا به او عیب می گیرد .

یعنی این را عیب می بیند ، که ایراد می گیرد . اما مادر وقتی به نقاشی بچه ی یک ساله نگاه می کند ؛ آن را عیب نمی بیند ؛چون نقص و ناتوانی او را ادراک می کند و استعداد او را در همین حد می بیند و می یابد

که او بهتر از این را نمی تواند بکشد .همچنین مادر ، این ناتوانی را در دختر هفت ساله اش هم می یابد ؛ چون می بیند خانه ای که او هم کشیده ، خانه نیست و مادر این را هم عیب نمی بیند ؛ بلکه شدت و ضعف ناتوانی را

در آنها ادراک می کند . انسان تا زمانی که کوتوله فکر می کند و سطح فکرش پایین است ؛همیشه عیب دیگران را می بیند و از آنها ایراد می گیرد ؛اما وقتی ادراک و معرفت و شعور او نسبت به انسان و انسانیت و

جهان اطرافش بالا رفت وبه بصیرت و بینش درستی دست پیداکرد ؛ دیگر نقص دیگران را عیب تلقی نمی کند ؛ بلکه ضعف و ناتوانی اشخاص را ادراک می کند و 

می یابد که این فرد ، نقص کم دارد و دیگری همین نقص و ضعف را بیشتر دارد ، لذا وقتی با این نگرش به دیگران می نگرد ؛نه تنها از آنها ایراد نمی گیرد و باعث هرج و مرج نمی شود ؛

بلکه دلسوزانه به دنبال رفع کردن این نقص است . ...در ادامه مطلب با ما همراه باشید...

 

   


برچسب‌ها:

ادامه مطلب
تاريخ : چهار شنبه 30 بهمن 1392برچسب:کوتوله فکر کردن , نقص خود را ببین , باطن , درون , عیب , نقص, افکار , عملکرد , نگرش, بینش, دیدگاه غلط, , | 12:9 | نویسنده : ایرانمنش |

بسم الله الرحمن الرحیم

تو وقتی خودت صاحب یک بچه ی وافعی هستی که باید او را نوازش و مراقبت کنی ؛ اما در شبانه روز به عروسکت مشغولی و او را نوازش می کنی و متوهّمانه به او آب و غذا می دهی و

 بچه ات را رها کرده ای ؛ باید انتظار این را هم داشته باشی که این بچه ، فردا رشد کافی و لازم را نخواهد داشت و این کمبود محبت امروز را فردا ، از کاسه ی دیگران گدایی خواهد کرد.

فردای قیامت ، هرکس بر سفره ی خود میهمان است . یعنی همان ضرب المثل معروف که امروز تو هر چه کاشتی ؛ فردا آن را درو می کنی . پس امروز در طول شبانه روز

ببین در کدام سمت و سویی ! و به کدام کودک خود غذا می دهی ؟ آیا کودک جسم را می پرورانی و کودک جان را رها کرده ا ی ؟ که در این صورت فردا بیچاره ای ! چرا و به چه دلیل ؟ !

به دلیل اینکه اگر تو امروز با حماقت فقط و فقط به کودک جسم پرداخته ای و از کودک جانت غافل بو ده ای ؛ خب عزیز من ! کودک جسم تو  متعلق به دنیاست و

به عالم ماده و طبیعت تعلّق دارد ؛ غذای او از طبیعت است و در طبیعت رشد می کند و بزرگ می شود و در آخر در همین طبیعت و در خاک دنیا باید بماند و

تو نمی توانی آن را با خود به عالم بالا ببری ؛ چون جسم از ماده است و ثقل و وزن دارد و فانی می شود و بقا ندارد . تو امروز اگر قدری از جوانی ات عبور کرده باشی ؛

وقتی به پشت سرت نگاه می کنی و گذشته ات را می یابی ؛ می بینی که با گذشت زمان چقدر انرژی ها از دست داده ای و

ضعف و ناتوانی خودت را و زوال و نابودی جسم را در سفیدی مو و درد مفاصل و غیره و ذلک می بینی ؛

خودت را (خود عالی ) را که نمی توانی گول بزنی ؛ او می داند که جسم فانی است ! هرچند که تو او را آنقدر غرق در طبیعت کنی که این فانی بودن را فراموش کند ، 

اما به هر حال.........   چند صباحی دیگر باید به ناچار و از روی جبر این جسم را رها کنی و در خاک دنیا دفن کنی و به اتّفاق کودک جانت تشریف فرما به عالم بالا شوی .

پس فقط و فقط تو می توانی کودکی که با جان تو آمیخته است را با خود به عالم معنا ببری . حال چقدر تو او را پرورانده ای و....

در ادامه مطلب به همراه ما باشید...    

 


برچسب‌ها:

ادامه مطلب

بسم الله الرحمن الرحیم

تا رسیدن به خود عالی و آن فیض مقدس !

از کجا باید رفت ؟!    از کدام جاده و راه ؟

از کدام سو به آن وادی راه باید رفت ؟

جاده مه آلود و من با پای لنگ

با قدم های چنین سست ،

بدون مرکب راه ، تا کجا باید رفت ؟

از سماء تا به ثری ، پرت شدم

من به این خانه ی تن !

از کجا تا به سماء باید رفت ؟

تا رسیدن به سماء ،

توشه ی راه می خواهد

از کجا توشه ی راه بردارم ؟!

تا به آن خانه ی خضرای وجود ،

تا  کجا ...     باید رفت ؟!

   شعر از ایرانمنش  


برچسب‌ها:

بسم الله الرحمن الرحیم

گندم برای اینکه آرد شود ؛ باید فشار بکشد یعنی محال است بدون فشار بتوان گندم را آرد کرد . بعد از پایان این مرحله اگر میل دارد به رتبه ی بالاتر برود و می خواهد به پختگی برسد باید علاوه بر آن فشار ، با اراده و بارغبت به

آتش رود ، چون پخته شدن = با سوختن است .

 نمی شود بدون آتش ، پخته شود .

انسان در ابتدای سلوک و وارد شدن به عالم معنا ؛ باید فشار ابتدایی را بپذیرد و آن را تحمّل کند . زمانی که وجودش در این فشار کشیدن ها رشد کرد و بالا رفت ، اگر می خواهد به مرتبه ی بالاتر وجودش و به پختگی برتری

برسد ؛  باید بعد از این فشار ، در لابلای آتش مصیبتها و دردها ، پخته شود تا بالا رود و عروج کند . نان بعد از پخته شدن  قرب پیدا می کند و انسانها برای بدست آوردن آن ، صفّ می کشند و آن را خریداری می کنند تا بخورند ، چون نان بعد از پخته شدن قابل خوردن می شود و قابلیت پیدا می کند که با انسان همراه  شده و با خون او یکی شود .

انسان بعد از عبور از بلاها و فشارها و بعد از پخته شدن با ولیّ همراه می شود و ....


برچسب‌ها:

بسم الله الرحمن الرحیم

شما وقتی به یک سفر ده روزه به مشهد مقدس سفر می کنید و در مسافرخانه ، اتاقی را برای اقامت به امانت می گیرید ؛ هر زمان که می خواهید از مسافر خانه خارج شوید ؛ طبیعتا کلید را به صاحب مسافر خانه می دهید و باز در زمانی که برگشتید آن را تحویل می گیرید ، این تحویل دادن و تحویل گرفتن کلید تا زمانی که هنوز مدت ده روزتان تمام نشده ، ادامه دارد ....

 لذا در بین این مدت شما هر زمان که مراجعه کنید ؛ کلید را به شما می دهند ، اما روز آخر بعد از خداحافظی و تصفیه حساب وقتی کلید را برای آخرین بار به صاحب مسافر خانه تحویل می دهید تا به وطن برگردید... احساس می کنید چقدر زمان به سرعت گذشت و باید برگردید .

حال بعد از تصفیه ، اگر دلتان بخواهد فقط یک روز یا یک ساعت دیگر در آن اتاق ساکن شوید و دوباره آن کلید را بخواهید ؛ آیا باز کلید را به شما می دهند ؟ نه هرگز !    

انسان ها به مدت محدودی در این دار دنیا  و در این مسافر خانه ی دنیا آمده اند و تا وقت و مدتی معلوم و معین شده به آنها اجازه ی اقامت در این دار دنیا را داده اند ؛ کلید یک خانه از این مسافر خانه ، فعلا در دست توست . هر روز که به پایان می رسد و شب فرا می رسد ؛ همه باید آن کلید روح را تحویل صاحب خانه دهیم . یعنی زمانی که خواب به چشمانت می آید و تو

باید آن روحی که به امانت گرفته ای را موقتا به صاحب آن تحویل دهی و فردا صبح با روشن شدن زمین ( زمین وجودت ) دوباره آن را از او تحویل بگیری . این تحویل دادن و تحویل گرفتن کلید روح هر روز و شب تا زمانی که هنوز مدت تو به پایان نرسیده همچنان ادامه دارد ....

لذا در بین این مدت باقی مانده شما هرزمان که از خواب نازتان بیدار  شدید ؛ او با مهربانی تامّ  روح گران قدر را که تا امروز قدر آن را ندانسته ای ؛ باز به تو می بخشد و تو باز با غفلت آن را تحویل می گیری بدون کوچکترین سپاس !! !   مجددا شب می شود و تو بدون هیچ گونه بهره برداری او را چه آسان تحویل می دهی ؛ بدون آنکه بدانی آیا فردا صبح باز هم آن را به من تحویل می دهند ؟ 

بله در هر روز و شب تو مفت و مجانی گوهری گرانقدر را در غفلت ، تحویل می گیری و تحویل می دهی تا.....

تا پایان اقامت تو در این مسافر خانه ی دنیا فرا رسد و روح را به تمام و کمال از تو می گیرند و دیگر در آن بازگشتی نیست ، چون تو با دنیا تصفیه کرده ای ، لذا باید به وطن برگردی .............و دیگر حتی به اندازه ی یک چشم بر هم زدن هم به تو اجازه ی ماندن نمی دهند ؛ پس امروز را دریااااااااااااااااب !

  

 

        


برچسب‌ها:

بسم الله الرحمن الرحیم

یک حیوان که دائم سرش رو به پایین است و مشغول چریدن است ، فقط جلوی پای خودش را می بیند ؛ دائم دهانش رو به پایین باز است و دنبال غذا می گردد تا بخورد . یعنی در تمام روز از صبح که چشم باز می کند ، تا شب

در این مشغول است . وقتی هم غذایی بیابد آنقدر می خورد تا سنگین شود ؛ بعد خودبخود در خوابی عمیق فرو می رود و بعد از بیداری باز سرش رو به زمین است و دنبال غذا می گردد . لذا این خو کردن و انس با طبیعت او را

در همین وضعیت رو به پایین نگه می دارد تا زمانی که او را به کشتارگاه می برند و کارد را بالای سرش می بیند . البته کمال گوسفند در همین است و مآموریت او در زمین همین است که فربه شود تا با خون و گوشت

انسان عجین شود . این مثال فقط برای درک بهتر مطلب است که گوسفند ، حیوان است و به اقتضای حیوانیتش فقط باید بچرد و بخورد .

خداوند تمام موجودات زمین را در چهار گروه خلق کرده : 1- جماد   2- نبات    3-حیوان   4- انسان

 جماد مانند سنگ که حرکت ندارد و نبات مانند سبزه و گل که از جماد بالاتر است چون حرکت و رشد دارد . حیوان مانند گوسفند که از نبات بالاتر است چون علاوه بر حرکت و رشد ، قوّه ی غضبیه و شهویه دارد و می تواند

بدود ، به ما حمله کند . و انسان که از حیوان بالاتر است ؛ چون علاوه بر حرکت و رشد نباتی و حیوانی و قوّه ی غضبیه و شهویه ؛ دارای عقل است و با فعال کردن عقلش میتواند به تمام عوالم وجودش دست پیدا کند .

متأسفانه امروزه اکثریت آن را راکد رها کرده اند ، لذا مرتبه ی آنها از حیوان هم پایین تر آمده  . انسانی که انسانیت خویش را فراموش کرده و به زندگی حیوانی خود خو کرده ، آنقدر سرش را در طبیعت فرو کرده و آن خود

عالی را در این آغل دانی تن اسیر کرده که به مرور زمان .......... در ادامه مطلب با ما همراه  باشید .  

 


برچسب‌ها:

ادامه مطلب

بسم الله الرحمن الرحیم

مورچه ای بر صفحه ی کاغذی قدم می زد ؛ ناگاه در برابر دیدگانش جوهری بر کاغذ چکانده شد و

خطی نوشته شد .مورچه با کنجکاوی دنبال نویییییییییییییییسنده می گشت !!

و کنجکاو بود بداند این کلمات چگونه ایجاد شدند ؟ !  در اول چشمش جوهر را دید و

گفت این کلمات را جوهر نوشته ،بعد به دنبال جوهر ؛ خودنویس را دید که جوهر از آن می ریزد ،

 گفت : نه ! این نوشته از قلم است . بعد به دنبال قلم حرکت کرد  و دستی را دید 

که قلم را حرکت می دهد ؛ گفت : پس این نوشته از دستی است که قلم را حرکت می دهد ؛

بعد با دقّت بیشتری سر بالا کرد و دید این دست به شخصی وصل است ، گفت : فهمیدم ؛

این نوشته را شخص با دستش به وسیله ی قلم می نویسد .

بعد فکر کرد و ... ساعت ها فکر کرد و بر اثر اندیشیدن ، بصیرت پیدا کرد و دید که شخص هم

خودش به تنهایی قادر به نوشتن نیست و دریافت که شخص هم صاحب روحی است

که امورات جسم را تدبیر می کند و حرکت جسم از روح است ؛ پس اوست که می نویسد !  

بعد دوباره و سه باره در تفکری عمیق فرو رفت و با بصیرت دل دریافت که در پشت پرده خبرها است ! !!

و................. این روح هم به قادر مطلق و به قدرت لایزال الهی وبه سرچشمه ی وجود وصل است و

از آنجاست که جان می گیرد و به جسم هم جان می بخشد .

 پس این نوشته را او که " هو المتکلم " است به روح تعلیم می دهد و روح به جسم منتقل می کند ،

و جسم به دست نیرو می دهد و دست به وسیله ی قلم و جوهر می نوسد .

و این مطالب نوشته می شود ......... در ادامه مطلب با ما همراه باشید .

        


برچسب‌ها:

ادامه مطلب

لطفا از دیگر مطالب نیز دیدن فرمایید
.: Weblog Themes By SlideTheme :.


  • سحر دانلود