بسم الله الرحمن الرحیم
قرار گرفتن در عالم نماز و به باطن نماز رسیدن یک حالت صوری و اعتباری که نیست ، بلکه نماز گزار در خارج از
نماز به این حضور قلبی دست پیدا کرده و هیچ جایی را از خدا خالی نمی بیند و در همه جا خود را در محضر او
می بیند و او را حاضر و ناظر اعمالش ؛ لذا به خود اجازه نمی دهد در نزد او کوچکترین نافرمانی را انجام دهد .
نمازگزاری که با گفتن " الله اکبر " تمام توجه روح و جانش به خارج از نماز ( در خیابان و بیابان و جاهای دیگر
می رود ) این نماز گزار در نماز خشوع ندارد ، گرچه خضوع دارد و به احترام تمام آداب نماز را بجا می آورد و نمازش
هم قبول است اما چنین نمازی در جان و روحش آثاری ندارد . اصولا انسان در نماز حواس توجه اش به جاهایی
جلب می شود که در خارج از نماز بدنبال آنهاست و برایش مهم جلوه می کنند . مثلا یک خیاط در نماز حواسش
به لوازم خیاطی و به کارش است ، تاجر به تجارتش فکر می کند و معلم به شاگردان و همکارانش و آشپز به غذا
و آشپزخانه و کسی هم که حب و بغض دنیا دلش را پر کرده ؛ نماز را با همان حب و بغض می خواند و گاهی در
نماز حدیث نفس دارد و به دیگران پرخاش می کند و در نماز از آنها انتقام می گیرد و گاهی هم حب جاه و
جواهرات قلبش را پر کرده و در نماز هم دور و بر جواهر فروشی ها و .... پرسه می زند و تا پایان نماز روحش
همچنان سرگردان است . چون نتوانسته به عالم نماز برود و لقمه ای بردارد، لذا حالت و روحیه ی این شخص
قبل و بعد از نماز یکی است ،لذا بعد از نماز هم می بیند روحش همچنان به غذای جسم چنگ می زند و تشنه و
گرسنه است چون چنین نمازی نتوانسته روح او را سیراب کند .
حال اگر چنین شخصی دائم در نماز روحش را تشنه و گرسنه رها کند و این گرسنگی و ضعف تا پایان زندگی
ادامه یابد و او با این ضعف شدید وارد عالم برزخ شود ....... چه شود ؟؟
نظرات شما عزیزان:
برچسبها:


















