بسم الله الرحمن الرحیم
در نظر بگیر تو از سن جوانی این طرف ریسمان ایستاده ای و ریسمان را به اندازه ی خواهش دلت می کشی (ایستاده ای و با موهای مشکی ) .
بعد از مدتی به میان سالی می رسی و هنوز ایستاده ای و داری می کشی ؛ اما محکم تر می کشی !
چون انسان هرچه به جلو پیش می رود ؛ خواهش های نفسش هم بیشتر می شود و تو همچنان می کشی
اما با موهای جو گندمی که رو به سفیدی می رود و .......بعد از سالها....... هنوز می کشی اما
با موهای کاملا سفید و با پشت خمیده ، همچنان می کشی تا......................................
تا اینکه می بینی ؛ در زیر پایت قبری کنده شده و .....باز هم ریسمان را رها نمی کنی...
لذا تو را با همان ریسمانی که در دست خود محکم گرفته ای؛ وارد قبر می کنند .
تو وارد قبر شده ای ؛ و ارتباط تو با همه قطع شده ،
اما علاقه و ارتباط تو همچنان با آن ریسمان کذایی هنوز برقرار است .
بعد از این جدایی ؛ وقتی برای اولین مرتبه به خودت می آیی و
خود را در عالمی وسیع با دست خالی می بینی ؛
آنجاست که فنا و زوال آن طرف ریسمان را به چشم می بینی و
ناله ی واحسرتا سر می دهی که ای وای برمن !!
سرمایه ی وجودم را صرف یک ریسمان پوسیده و کذایی دنیا کردم .
قران در رابطه با چنین انسان هایی که فردا ی قیامت وقتی می رسند و می بینند
دستشان خالی است در
(سوره نبأ آیه ی آخر ) می فرماید :
" انا انذرناکم عذابا قریبا یوم ینظر المرء ما قدمت یداه و یقول الکافر یا لیتنی کنت ترابا "
همانا ما از عذابی نزدیک بیمتان دادیم ، روزی که شخص به آنچه پیش فرستاده بنگرد و کافر
گوید :کاش خاک می بودم .
نظرات شما عزیزان:
برچسبها:


















